نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات






[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:26 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:48 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:44 قبل از ظهر | |







 

مادرش الزایمر داشت بهش گفت : مادر یه بیماری داری. باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان مادر گفت : چه بیماری ؟ گفت : آلزایمر گفت : یعنی همچیو فراموش میکنی !! مادر گفت : مثل اینکه خودتم همین بیماری رو داری .! گفت : چطور ؟ مادر گفت : انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم … چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی … کمر خم کردم تا قد راست کنی … پسر رفت تو ی فکر … برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش گفت : براچی ؟ گفت : به خاطر کاری که میخواستم بکنم ، مادر گفت : من که چیزی یادم نمیاد ..

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:49 قبل از ظهر | |







ﺷﻮﺥ ﻃبعی بی‌نظیر ﻳﮏ شهید ﺍﻳﺮﺍنی ﺗﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺧﺮ… 
ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﮔﺮ: 
ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ 
ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ. 
ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ 
ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ. 
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی 
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴ‌‌ﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ می‌فرستن، ﻋﮑﺲ ﺭُﻭی ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ! 
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ 
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده…! 
و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد…………" 
شهید رضا قنبری، معروف به "شهید خندان"تهران سال 1364

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:40 قبل از ظهر | |







زندگی یک نمایشنامه بزرگ است و تو باید بازیگر آن باشی. اما اگر نبودی، به جای نقد دیگران، به تماشای بازی آنها بنشین. نمیگویم هیچ نگو. حرفهایت را بزن. نظراتت را بگو. اما به خاطر داشته باش که «احساست» را میگویی و فقط همین. زیرا «آنچه اصل است از دیده پنهان است». 
بر قضاوت هایت اصرار نکن. چرا که شکستهای بزرگ تو، بیش از آنکه حاصل «انجام» یک «رفتار» باشد، حاصل «تکرار» یک «قضاوت» اشتباه خواهد بود. 
اگر دستی به سوی کسی دراز میکنی، دستی باز برای کمک باشد. چرا که آنکس که انگشت قضاوت به سوی دیگران دراز می کند، قبلاً باید سایر انگشتهای کمک را مشت کرده باشد… 
«مشاهده کردن» بدون «قضاوت کردن» آخرین پله تکامل روح است. باشد که تو را بر آخرین پله ببینم… 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:32 قبل از ظهر | |







دستهای من دخیل دل پاکت… مرا در این ساعات نه به بهای لیاقت،بلکه به رسم رفاقت اول حلال وبعدهم دعاکن. وخداکندکه بدانی چقدر محتاج است،نگاه خسته ی من بر دعای دستانت التماس دعا…


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:28 قبل از ظهر | |







مسیر زندگی یک طناب باریک است که 
اگر نتوانید بین عقل و قلبتان تعادل برقرار کنید 
سقوط شما حتمی است….!

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:6 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:59 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:57 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:56 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:55 قبل از ظهر | |







چادری که باشی ، راننده تاکسی در جوابت میگه : سلام .                

چادری که باشی ، حتی جنتلمن ترین هاش هم میدونن که نباید دستشونو دراز کنند تا باهاشون دست بدی !

چادری که باشی ، تنها سیاهی که ازت دیده میشه سیاهی چادرته ، نه خط چشمت !

چادری که باشی ، یه فروشنده ای هم پیدا میشه که با اکراه بگه : " خانم این دامنی که انتخاب کردین کوتاهه ها ... اگه میخواید بیارم ؟ " بعد تو با خودت بگی لابد فروشنده فکر میکنه من همش چادر سَرَمه ! : )

چادری که باشی ، وقتی می بینی دو سه متر بعد از رد کردن حراست دخترا چادراشونو مچاله می کنن و میذارن تو کیفشون و حس پیروزی رو با ولع مزه مزه می کنن ، دلت می گیره ....

چادری که باشی ،قید کوله پشتی رو میزنی .... هر چندکه با هر بار دیدنش دلت ضعف میره ...

چادری که باشی ، سرت بالاست ، نگاهت پایینه ... چادری که باشی ، تو هر سطح براقی چادرتو چک میکنی . نه میزان پوشِ موهاتو !

چادری که باشی ، یه جاهایی ترجیح میدی دیده ها و شنیده هاتو به روی خودت نیاری .... چادری که باشی ، همیشه قیمت پارچه چادری رو میدونی : )

چادری که باشی ، یه وقتایی زود مورد قضاوت قرار میگیری .... یه وقتایی زود بهت بر چسب متحجر و خشکِ مقدس بودن رو میزنن ....

چادری که باشی ، هستند آدم هایی که بخوان انتقام تضادشون با جامعه و نظام رو از تویِ چادری بگیرند !

پس بانوی عزیزم ، چادری بمـ ـ ـان

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:48 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:44 قبل از ظهر | |







میترسم؟؟؟

میترسم از بعضی ازادمها ......

 ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ دارند
ﻓﺮﺩﺍﺑﺪﻭﻥشرح ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ
ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺮﺣﻤﺎﻧﻪ ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ
ﻓﺮﺩﺍ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻗﻬﺮ و نامهربانیﺷﺎﻥ را
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻓﺮﺩﺍ ﻃﻠﺒﮑﺎﺭ ﻣﺤﺒﺘﺖ...!!!
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺮﺵ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ
ﻓﺮﺩﺍ ﺳﺨﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻨﺖ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ....!‎"

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:38 قبل از ظهر | |







بنویس از بهار که این شب ها ، خوشبو کنی تمام دهان ها را
از رنگ ها بگیر نگاهت را ، خطی بکش غرور جهان ها را
در آسمان شکوه قفس گم شد ، در کهکشان عشق هوس گم شد
وقتی ستاره ها همه می دیدند ، باران بی قرار اذان ها را ...
 واژه به واژه آینه پیدا بود ، آیه به آیه شهر تماشا بود
سوره به سوره فاصله را خواندیم ، تا امتحان کنیم زبان ها را
 شاعر وضو بگیر که این شب ها ، آتش براي مست شدن بس نيست
دريا شو و هميشه بخوان از نور ، پایان بده دوباره گمان ها را
 اين روزها كه قلب جهان سنگ است ، بی شک خدا براي تو دلتنگ است
شعري بخوان ستاره شوي با عشق ، برهم بريزسود و زيان ها را


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:38 قبل از ظهر | |







 

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست

و گذز فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد.

اما بر آشیانه ی بلند دوست داشتن

،روزگار را دستی نیست.

 

عشق، در هر رنگی و سطحی

،با زیبایی محسوس

،در نهان یا در آشکار رابطه دارد،

اما دوست داشتن چنان در روح غرق است

و گیج و جذب،

زیبایی های محسوس را به گونه ای دیگر می بیند.

 

عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است .

اگر دوری به طول انجامد ضعیف می شود،

اگر تماس دوام یابد به ابتذال می کشد.

 

دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد

و در زیر نور سبز می شود

و رشد می کند

و از این روست که همواره پس از آشنایی پدید می آید،

و در حقیقت در آغاز دو روح،

خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یکدیگر می خوانند

و پس از آشنا شدن است که خودمانی می شوند .

دو روح

نه دو نفر

ممکن است دو نفر باهم

در عین رودربایستی ها احساس خودمانی بودن کنند

و سپس طعم خویشاوندی

و بوی و گرمای خویشاوندی

از سخن و رفتار و آهنگ کلام یکدیگر احساس می شود

و از این منزل است

ناگهان ، خود به خود دو همسفر به چشم میبینند

که به پهنه ی دشت بی کرانه ی مهربانی رسیده اند

و آسمان صاف و بی لک دوست داشتن بر بالای سزشان خیمه گسترده است.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:33 قبل از ظهر | |







آخر زنگ دنیآ کی میخورد

خدا می داند،ولی........................
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه
می شود تقلب کرد ونه می شود سرکسی
را کلاه گذاشت.
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش
از جلسه امتحان هم کوچکتر بود.

آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال
سختی بود ،سوالی که بیش از یک بار
نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد،
روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها
بنویسند.

خدا کند حواسمان بوده باشد وزنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات
یادمان رفته باشد.

خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم
وبدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست.


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:28 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:16 قبل از ظهر | |







خطای دید؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:39 قبل از ظهر | |







 

 

 

 

صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...

* امسال روزه می گیری؟

+ اگر خدا بخواهد ...

* من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟

+ همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:51 قبل از ظهر | |







بار خدایا؛

وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛

از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛

ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...

 

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:42 قبل از ظهر | |







مطلب زیبا در مورد رمضان حتما بخونید

به سفره افطار خیره شده ام به کاسه ی شله زرد که با دارچین روی آن نوشته اند یا علی.

به بشقاب رنگینکونانوپنیر وسبزی وقدحی پر از آش رشته که با کشک وزعفران تفت داده شده تزیین شده وبه استکان چای.

خدایا این همه نعمت را چگونه شکر گزارم؟

من در هر برگ این سبزی ها در میان شاهی وتره واین تربچه ها دستان پر مهری را میبینم که عاشقانه بوته ها راپاییده اند.

به نور آفتاب ،آب،خاک،وهوایی که ذره ذره به خورد این سبزی ها رفته فکر میکنم که قرار است سهم من باشند وبه آخرین شبی که سبزی ها مهمان ان باغچه بودند،شاید در خانه ای قدیمی با تیرهایی در سقف و ایوانی که مهتاب وبوی عطر خوش سبزی ها را با هم پیشکش آن آدم های زحمتکش کرد تا خستگی روز از تن شان به در رود.

توبگوچند ذره نوروعاطفه در این برگ ریحان پنهان است؟

دانه های برنج این شله زرد وامدارمهر چند زن و کدام شالیزار است؟

فکرش را بکن آفتاب وآب وخاک سیصد سال پیش در دانه های خوش طعم وبوی دارچین صبر کرده تا امروز گوشه ای از سلولهای تن مرا بسازد.

عرق چند گل سرخ گلاب شد تا قطره هایی از آن این شله زرد را معطر کند؟

روی بادام های کدام درخت نام من نوشته شده بود؟

من خوشه های زرد گندم را در این قرص نان به وضوح میبینم روزی در آن مزرعه در باد میرقصیدند وموج دستان دخترکان زیبای روستایی که در میان آن گندم زار بازی میکردند را حس میکنم.

به بشقاب رنگینک و خرما نگاه میکنم که شیره ی خاک خطه ی گرم جنوب را با صبر دستان آن مرد آفتاب سوخته در خود جای داده است تا کامم را شیرین کند وبه نخل مقاوم این اولین درختی که در کودکی شناختمش فکرمیکنم وبه بوته های چای ودشت های باران خورده ای که دانه های بنشن این آش را در خود پرورانده اند.

کاش میدانستم این چند دانه نمک سفید از کدام دریا ،کدام کوه به این سفره رسید.

بگوموج صدای کدام شبان آن گاو را به علفزار هی کرد تا پر شیر شود واین تکه پنیر قسمت من باشد؟

یا علی تو به خدای روزی دهنده بگو که بیش از این چشمم را بینا و زبانم را شکر گزار کند.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:30 قبل از ظهر | |







فضیلت ماه مبارک رمضان

«رمضان» در لغت از «رمضاء» به معناى شدت حرارت گرفته شده و به معناى سوزانيدن مى باشد. [1] چون در اين ماه گناهان انسان بخشيده مى شود، به اين ماه مبارك رمضان گفته اند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «انما سمى الرمضان لانه يرمض الذنوب; [2] ماه رمضان به اين نام خوانده شده است، زيرا گناهان را مى سوزاند.»
رمضان نام يكى از ماه هاى قمرى و تنها ماه قمرى است كه نامش در قرآن آمده است و يكى از چهار ماهى است كه خداوند متعال جنگ را در آن حرام كرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.)
در اين ماه كتاب هاى آسمانى قرآن كريم، انجيل، تورات، صحف و زبور نازل شده است. [3]
اين ماه در روايات اسلامى ماه خدا و ميهمانى امت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در اين ماه در نهايت كرامت و مهربانى پذيرايى مى كند; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است، [4] هر كس همه اين ماه را روزه بگيرد بر خدا واجب است كه همه گناهانش را ببخشد، بقيه عمرش را تضمين كند و او را از تشنگى و عطش دردناك روز قيامت امان دهد.» [5]
اين ماه، در ميان مسلمانان از احترام، اهميت و جايگاه ويژه اى برخوردار و ماه سلوك روحى آنان است و مؤمنان با مقدمه سازى و فراهم كردن زمينه هاى معنوى در ماه هاى رجب و شعبان هر سال خود را براى ورود به اين ماه شريف و پربركت آماده مى كنند، و با حلول اين ماه با شور و اشتياق و دادن اطعام و افطارى به نيازمندان، شب زنده دارى و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه دارى و... روح و جان خود را از سرچشمه فيض الهى سيراب مى كنند.

فضائل ماه رمضان

گرچه ذكر تمام فضائل ماه مبارك رمضان از حوصله اين مقال خارج است; ولى پرداختن و ذكر برخى از فضائل آن از نظر قرآن و روايات اسلامى خالى از لطف نيست.

1. برترين ماه سال

ماه مبارك رمضان به جهت نزول قرآن كريم در آن و ويژگى هاى منحصرى كه دارد در ميان ماه هاى سال قمرى برترين است; قرآن كريم مى فرمايد: «ماه رمضان ماهى است كه قرآن براى هدايت انسان ها در آن نازل شده است.» [6]
پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) درباره ماه رمضان مى فرمايد: «اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما روى آورد، ماهى كه نزد خدا از همه ماه ها برتر و روزهايش بر همه روزها و شب هايش بر همه شب ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهى است كه شما در آن به ميهمانى خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته ايد، نفس هاى شما در آن تسبيح و خوابتان در آن عبادات، عملتان در آن مقبول و دعايتان در آن مستجاب است.... بهترين ساعاتى است كه خداوند به بندگانش نظر رحمت مى كند... .» [7]

2. نزول كتب آسمانى در اين ماه

تمام كتب بزرگ آسمانى مانند: قرآن كريم، تورات، انجيل، زبور، صحف در اين ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «كل قرآن كريم در ماه رمضان به بيت المعمور نازل شد، سپس در مدت بيست سال بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و صحف ابراهيم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجيل در روز سيزدهم ماه رمضان و زبور در روز هيجدهم ماه رمضان نازل شد.» [8]

3. توفيق روزه

در ماه رمضان خداوند متعال توفيق روزه دارى را به بندگانش داده است; «پس هر كه ماه [رمضان] را درك كرد، بايد روزه بگيرد.» [9]
انسان افزون بر جنبه مادى و جسمى، داراى بُعد معنوى و روحى هم هست و هر كدام در رسيدن به كمال مطلوب خود، برنامه هاى ويژه را نياز دارند، يكى از برنامه ها براى تقويت و رشد بُعد معنوى، تقوا و پرهيزگارى است; يعنى اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوى رشد و پرورش دهد و به طهارت و كمال مطلوب برسد، بايد هواى نفس خود را مهار كند و موانع رشد را يكى پس از ديگرى بر دارد و خود را سرگرم لذت ها و شهوات جسمى نكند. يكى از اعمالى كه در اين راستا مؤثر و مفيد است روزه دارى است، قرآن كريم مى فرمايد: «... اى افرادى كه ايمان آورده ايد! روز بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پيشينيان از شما نوشته شده، تا پرهيزگار شويد.» [10]

برخى از فوايد و فضائل روزه:

الف. تقويت تقوا، پرهيزگارى و اخلاص; [11]

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من مى دهم.» [12]
حضرت فاطمه(عليها السلام) مى فرمايد: «خداوند روزه را براى استوارى اخلاص، واجب فرمود.» [13]

ب. مانع عذاب هاى دنيوى و اخروى:

امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «روزه روده را باريك مى كند گوشت را مى ريزد و از گرماى سوزان دوزخ دور مى گرداند.» [14]
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «روزه سپرى در برابر آتش است.» [15]

ج. آرامش روان و جسم:

روزه دارى روح و روان و قلب و دل و نيز جسم را آرامش داده و باعث سلامتى روح و تندرستى جسم مى شود.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «روزه بگيريد تا سالم بمانيد.»
باز مى فرمايد: «معده خانه تمام دردها و امساك [روزه] بالاترين داروهاست.» [16]
حضرت امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.» [17]
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسيله نمازها و زكات و حديث در روزه دارى روزه هاى واجب [رمضان] براى آرام كردن اعضا و جوارح آنان، خشوع ديدگانش و فروتنى جان هايشان و خضوع دلهايشان حفظ مى كنند.» [18]
امروزه در علم پزشكى و از نظر بهداشت و تندرستى نيز در جاى خود ثابت شده كه روزه دارى تأثيرهاى فراوانى بر آرامش روح و روان و سلامتى جسم و بدن دارد، دفع چربى هاى مزاحم، تنظيم فشار، قند خون، و... نمونه آن است. [19]

د. مانع نفوذ شيطان:

امام على(عليه السلام) به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: يا رسول الله! چه چيزى شيطان را از ما دور مى كند؟ پيامبرگرامى(صلى الله عليه وآله) فرمود: روزه چهره او را سياه مى كند و صدقه پشت او را مى شكند.» [20]
بنابراين، روزه مانع نفوذ شيطان هاى جنى و انسى شده و وسوسه هاى آنان را خنثى مى كند.

هـ . مساوات بين غنى و فقير:

انسان روزه دار در هنگام گرسنگى و تشنگى، فقرا و بينوايان را ياد مى كند و در نتيجه به كمك آن ها مى شتابد. حضرت امام حسن عسگرى(عليه السلام) درباره علت وجوب روزه مى فرمايد: «تا توانگر درد گرسنگى را بچشد و در نتيجه به نيازمند كمك كند.» [21]

و. احياء فضائل اخلاقى

حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره علت وجوب روزه مى فرمايد: «تا مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و به نيازمندى خود در آخرت پى ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگى و تشنگى خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدين سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خوددارى از شهوات است، نيز تا روزه در دنيا نصيحت گر آنان باشد و ايشان را در راه انجام تكاليفشان رام و ورزيده كند و راهنماى آنان در رسيدن به اجر باشد و به اندازه سختى، تشنگى و گرسنگى كه نيازمندان و مستمندان در دنيا مى چشند پى ببرند و در نتيجه، حقوقى كه خداوند در دارايى هايشان واجب فرموده است، به ايشان بپردازند... .» [22]
و... .

4. وجود شب قدر در اين ماه

شب قدر از شب هايى كه برتر از هزار ماه است و فرشتگان در اين شب به اذن خدا فرود مى آيند و جميع مقدرات بندگان را در طول سال تعيين مى كنند [23] و وجود اين شب در اين ماه مبارك نعمت و موهبتى الهى بر امت پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) است و مقدرات يك سال انسان ها (حيات، مرگ، رزق و...) براساس لياقت ها و زمينه هايى كه خود آنها به وجود آورده اند تعيين مى شود و انسان در چنين شبى با تفكر و تدبر مى تواند به خود آيد و اعمال يك سال خود را ارزيابى كند و با فراهم آوردن زمينه مناسب بهترين سرنوشت را براى خود رقم زند. [24]
حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «تقدير مقدرات در شب نوزدهم و تحكيم آن در شب بيست و يكم و امضاء آن در شب بيست و سوم است.» [25]

5. بهار قرآن

نظر به اين كه قرآن كريم در ماه مبارك رمضان نازل شده و تلاوت آيات آن در اين ماه فضيلت بسيارى دارد، در روايات اسلامى، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن ياد شده است; چنان كه حضرت امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد: «هر چيزى بهارى دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.» [26]

يك نكته!

بديهى است فضائل و ثواب هايى كه براى ماه مبارك رمضان و روزه دارى ذكر شده و به برخى از آن ها اشاره شد، از آنِ كسانى است كه حقيقت آن را درك كنند و به محتواى آن عمل و در گفتار و كردار به كار گيرند و به آن ها جامه عمل بپوشانند. چنان در روايات اسلامى براى روزه دارى آدابى ذكر شده و كسانى كه صرفاً تلاوت قرآن مى كنند، ولى به آيات و احكام آن عمل نمى كنند و يا آن كه از روزه دارى تنها رنج گرسنگى و تشنگى را مى كشند و بوسيله گناه، تأثير روزه را از بين مى برند و ماه مبارك رمضان و فضاى معنوى آن تأثيرى بر اشخاصى بر جاى نمى گذارد، مورد نكوهش قرار گرفته اند.
چنان كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به زنى كه با زبان روزه كنيز خود را دشنام مى داد فرمود: چگونه روزه دارى و حال آن كه كنيزت را دشنام مى دهى؟! روزه فقط خوددارى از خوردن و آشاميدن نيست، بلكه خداوند آن را علاوه بر اين دو، مانع كارها و سخنان زشت كه روزه را بى اثر مى كنند قرار داده است، چه اندكند روزه داران و چه بسيارند كسانى كه گرسنگى مى كشند.» [27]
حضرت امام سجاد(عليه السلام) در دعاى حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض مى كند: به وسيله روزه اين ماه ياريمان ده تا اندام هاى خود را از معاصى تو نگه داريم و آن ها را به كارهايى گيريم كه خشنودى تو را فراهم آورد، تا با گوش هايمان سخنان بيهوده نشنويم و با چشمانمان به دين لهو و لعب نشتابيم و تا دستمانمان را به سوى حرام نگشاييم و با پاهايمان به سوى آن چه منع شده ره نسپاريم و تا شكمهايمان جز آن چه را تو حلال كرده اى در خود جاى ندهد و زبان هايمان جز به آن چه تو خبر داده اى و بيان فرموده اى گويا نشود... .» [28]
بنابراين، در ماه مبارك بايد تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت و با اخلاص، توكل و توسل از اهل بيت(عليهم السلام) و عمل به دستورها و احكام قرآن كريم و دورى از گناهان، انجام توبه نصوح و واقعى، عبادت، شب زنده دارى، درك فضيلت شب قدر و... فضيلت ماه مبارك رمضان را درك كرد و از آن در راستاى رسيدن به كمال حركت كرد و بايد در اين ماه به گونه اى خودسازى كرد كه با اتمام ماه مبارك تأثير و فوايد آن در روح و جان افراد باقى باشد و اثر آن تا ماه رمضان آينده سال بعد ماندگار باشد. [29]

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:19 قبل از ظهر | |







 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:10 قبل از ظهر | |







ارام باش ؟؟؟؟؟

آرام تر از هر ذهن خفته ای در این بیکران آشفته

به آرامی آسمان شب

آرام تر از صدای عبور شب بر پوست نازک روز

آرام... تا صدای جاری شدن اشک بر گونه هایت را بشنوی!

پس عشق را احساس کن...

در تمام قلبت... در بی کران ذهنت، عشق هر موجودی را احساس کن

وعطش عشق دریا به ماه را بفهم!

دل بسپار به نوای دل صدف

آنگاه که زندگی را دوباره آغاز می کنی... با عشق

عشق به تمام هستی

عشق به همو که تو را آفرید و حقیقت عشق را در بطن قلبت جاری ساخت...

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:8 قبل از ظهر | |







خوش خیال کاغذی

خوش خیال کاغذی

دستمال کاغذی به اشک گفت:

قطره قطره ات طلاست

یک کم از طلای خود حراج می کنی؟

عاشقم

با من ازدواج می کنی؟

 

اشک گفت:

ازدواج اشک و دستمال کاغذی!

تو چقدر ساده ای

خوش خیال کاغذی!

توی ازدواج ما

تو مچاله می شوی

چرک می شوی و تکه ای زباله می شوی

پس برو و بی خیال باش

عاشقی کجاست!

تو فقط

دستمال باش!

 

دستمال کاغذی،دلش شکست

گوشه ای کنار جعبه اش نشست

گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد

در تن سفید و نازکش دوید

خون درد

 

آخرش

دستمال کاغذی مچاله شد

مثل تکه ای زباله شد

او ولی شبیه دیگران نشد

چرک و زشت و مثل این و آن نشد

رفت اگرچه توی سطل آشغال

پاک بود و عاشق و زلال

او

با تمام دستمال های کاغذی

فرق داشت

چون که در میان قلب خود

دانه های اشک کاشت!

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:2 قبل از ظهر | |







بال هایت را کجا گذاشتی>؟؟؟؟

بالهایت را کجا جا گذاشتی؟

پرنده بر شانه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه های من آشیانه بسازی.

پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدمها را خوب می دانم اما گاهی پرنده ها و آدم ها را اشتباه می گیرم. انسان خندید و به نظرش این خنده دار ترین اشتباه ممکن بود.

پرنده گفت: راستی چرا پرزدن را کنار گذاشتی؟ انسان منظور پرنده را نفهمید اما باز هم خندید.

پرنده گقت: نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است.

انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد. چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک آبی دور، یک اوج دوست داشتنی.

پرنده گفت: غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پرزدن یادشان رفته است.

درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است. اما اگر تمرین نکند فراموش می شود.پرنده این را گفت و پر زد.

انسان پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج می زد.

آنوقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: «یادت می آید، تو را با دو پا و دو بال آفریده بودم؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود. اما تو آسمان را ندیدی.راستی عزیزم، بالهایت را کجا گذاشتی؟»

 

انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد. آنوقت رو به خدا کرد و گریست.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 7:56 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:27 قبل از ظهر | |







حــــــــکــــــم اعــــــــــدام بود ... اعــــــدامــــــــــــی لحظه ای مــــــــــــکث کرد و بــــــــوسه ای بر

طنـــــــاب دار زد ... دادستان گفت صــــــــــبر کنید آقـــــــای زنـــــــدانــــــــــــی این چه کاریست ! ! !؟؟ زندانی خنده

ای کرد و گفت سلامتی طـــــناب که نمیزاره زمین بیفتم , ولی آدم ها ! ! ! ! بدجور زمینم زدن.

 

 

 

مرگ نزدیگ است خیلی نزدیک شاید از اون چخ فکرشو بکنی نزدیک تر....

ولی اگر یه دقیقه به آخر عمرت باقی مونده بود نصفشو برای زندگی کردن بذار

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:18 قبل از ظهر | |







به سوالات زیر پاسخ دهید ؟؟؟؟؟؟؟بعد نظر بدید

اگه بچه دار میشدی دوست داشتی شکل کدوم از اینا میشد

اگه بچه دار بشی میخوای شکل کدوم از اینا بشه


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:48 قبل از ظهر | |