دل نوشته ها







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

مادرش الزایمر داشت بهش گفت : مادر یه بیماری داری. باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان مادر گفت : چه بیماری ؟ گفت : آلزایمر گفت : یعنی همچیو فراموش میکنی !! مادر گفت : مثل اینکه خودتم همین بیماری رو داری .! گفت : چطور ؟ مادر گفت : انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم … چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی … کمر خم کردم تا قد راست کنی … پسر رفت تو ی فکر … برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش گفت : براچی ؟ گفت : به خاطر کاری که میخواستم بکنم ، مادر گفت : من که چیزی یادم نمیاد ..

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:49 قبل از ظهر | |