نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات






[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 4:42 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 4:41 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 4:40 بعد از ظهر | |







چنان دل کندم از دنیا

که شکلم شکل تنهاییست

ببین مرگ مرا در خود

که مرگ من تماشاییست

 

مرا در اوج می خواهی

تماشا کن تماشا کن

دروغین بودم از دیروز

مرا امروز حاشا کن

در این دنیا که حتی ابر هم

نمی گرید به حال من

همه از من گریزانند

تو هم بگریز از این تنها

فقط اسمی به جا مانده

از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالیست

قلم خشکیده در دستم

گره افتاده در کارم

به خود کرده گرفتارم

به جز در خود فرو رفتن

چه راهی پیش رو دارم

رفیقان یک به یک رفتند

مرا با خود رها کردند

همه خود درد من بودند

گمان کردم که همدردند

شگفتا از عزیزانی

که هم آواز من بودند

به سوی اوج ویرانی

پل پرواز من بودند...

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 4:35 بعد از ظهر | |







خیلی از وقت ها توی زندگی آدم هست که دلگیره خیلی خیلی دلگیر

گاهی از همه چیز خسته میشی از آدمای دور و برت از خودت از زندگی و تمام افکارت جمع میشن و دست به دست هم به یک نقطه میرسن

.

.

.

خدا

.

.

.

.

این خیلی بده که تو فقط گاهی به این نقطه برسی گاهی که از همه این آدم های گلی خسته میشی

انگار خدا آخرین چیزیه که تورو توی این دنیای بی در و پیکر آروم میکنه

به ریسمان خدا چنگ میزنی و باکمی شرم و خجالت زیر چشمی بهش نگاه میکنی نمیدونی خدا چطوری جوابت رو میده ولی مطمئنی جوابی نیست که تو رو پشیمون کنه یا بهت لبخند میزنه یا در آغوشت میکشه

تو آروم میشی و لحظات اون روز دلگیر به پایان میرسه و دل تو رو به خدا پیوند میزنه ولی باز فردا میشه و تو درگیر چیزهایی میشی که روح تو توان تحمل اون ها رو نداره چقدر خوب میشه اگه آدما به سرنوشتشون قانع باشن و به قول سهراب به سیبی و به بوئیدن یک بوته بابونه

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 4:34 بعد از ظهر | |







Top of Form

  •  

زندگی زیبای من

 

زندگی معلم بزرگی است. درس هایی می آموزد که در هیچ کتابی نیست و در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود. آنها که به کتاب ها و نوشته ها بسنده کردند و مغرور شدند از درس های بزرگ زندگی محروم شدند و بسیار آسیب دیدند.

زندگی می آموزد که شتاب نکن.

زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز گشته است.

زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست.

زندگی می آموزد رنج ها و سختی ها با همه تلخی که در کام تو دارند اگر خودت بخواهی می توانند بسیار آموزنده و رشد دهنده باشند.

زندگی می آموزد چیزهایی که بزرگترها سر آن دعوا می کنند بزرگتر از چیزهایی نیست که کوچک ترها سر آن دعوا می کنند.

زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند بعدا که می گذری و تو در آن لحظه بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.

زندگی می آموزد آنها که از تلخی ها می گریزند شیرینی ها را نخواهند چشید و آنها که از سختی ها می ترسند به آسودگی نخواهند رسید.

زندگی می آموزد گذشت و مهربانی شیرین است.

زندگی می آموزد آنکه کام دیگران را تلخ می کند غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد.

زندگی می آموزد سادگی زیباتر است.

زندگی می آموزد بار بر دوش دیگران نهادن، شانه های خودت را سنگین می کند و بار از دوش دیگران برداشتن، خودت را سبکبار می کند.

زندگی می آموزد صمیمیت را.

زندگی نشان می دهد کسانی را که سنگین و بزرگ راه رفتند و خرد و شکسته شدند.

زندگی می گوید من با تو مهربانم، خیلی مهربانم اگر تو با خودت نامهربان نباشی.

زندگی می گوید بیش از آنکه تو مرا دوست می داری من تو را. بیش از آنکه تو مرا می خواهی من تو را.

زندگی می گوید تو خیلی وقت ها مرا گم می کنی. جاهای عجیبی بدنبال من می گردی، جاهایی که شاید حتی زندگیت به تنگنا کشیده می شود.

زندگی می گوید خیلی وقت ها تو از چیزی می گریزی و به تنگ می آیی که همانجا بوی عطر من پیچیده است. وقتی دست سالخورده ای را می گیری و با حوصله پا به پای او عرض خیابان را طی می کنی، وقتی به صورت کودکی گریان می خندی، وقتی نوازش دستان گرمت وجود لرزان یتیمی را گرم می کند. وقتی با حوصله و مهربانی نگاهت را به نگاه خسته پدر و مادرت گره می زنی. وقتی به همسرت فرصت می دهی تا در چشمه شکیبایی تو غبار آشفتگی و دلتنگی و خستگی اش را بزداید. وقتی با مهر و صبوری می خندی تا خنده زیبایت خنکایی باشد برای آنکه در گرمای زندگی جوش آورده است.

می بینی زندگی چه پیداست. کاش از چشمه زندگی فرار نکنی و لختی کنارش بنشینی و دویدن های بی امان این فرصت را از تو نگیرد که کفش هایت را درآوری و پایت را در زلالش از رنج شتاب های پی در پی برهانی. از آنها نباشی که مهمند و به هرکس می رسند می گویند وقت ندارم. از آنها نباشی که سلام دیگران را نمی شنود و لبخندشان را نمی بیند.

زندگی چه معلم مهربانی است.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 4:19 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:16 قبل از ظهر | |







زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد.

زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که دراختیار ما انسانها قرار دارد.

زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود

راانجام دهند.

زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست.

زندگی خواب است و عشق رؤیای آن .

زندگی بازیچۀ دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید ازان

استفاده کرد و مغتنمش شمرد.

زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به ندازه زندگی نیست.

زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست.

زندگی با عشق هرگز تیره نیست.

زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست . انگاه که به درون ان

پای می نهید , همه هستی خویش را همراه داشته باشید.

زندگی تراژدی است برای آن‌کسی‌که احساس می‌کند وکمدی است برای

انکه می اندیشد.

زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه وبار وبر.

زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزدوفرومی چکد.

زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش می‌یابد.

زندگی مانند نقش و نگارهای قالی ایرانی است که زیباهست ولی درک

معنایش مشکل است.

در نهایت زندگي ، پیشکشی است برای شاد زيستن.

شما چه فکر میکنید؟

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:5 قبل از ظهر | |