حــــــــکــــــم اعــــــــــدام بود ... اعــــــدامــــــــــــی لحظه ای مــــــــــــکث کرد و بــــــــوسه ای بر
طنـــــــاب دار زد ... دادستان گفت صــــــــــبر کنید آقـــــــای زنـــــــدانــــــــــــی این چه کاریست ! ! !؟؟ زندانی خنده
ای کرد و گفت سلامتی طـــــناب که نمیزاره زمین بیفتم , ولی آدم ها ! ! ! ! بدجور زمینم زدن.
مرگ نزدیگ است خیلی نزدیک شاید از اون چخ فکرشو بکنی نزدیک تر....
ولی اگر یه دقیقه به آخر عمرت باقی مونده بود نصفشو برای زندگی کردن بذار
نظرات شما عزیزان:
|