از هم قطار زندگی زمین به ایستگاه پایان نزدیک شد.دوباره زمستان به پیشواز بهار رفت و اسفند فروردین را به حضور طلبید تا بوی بنفشه و ریحان مشام باغ و راغ را بنوازد و پرستو کوچی تازه را در دل آبی آسمان بی کران تجربه کند.
چمنزار سبز شد و نسیم روح نواز بهاری وزیدن آغاز کرد و دانه های نهفته در دل خاک پس از مدتها سرما تکانی به خود دادند و فصل نوی زیستن را از سر گرفتند.
امسال هم به چشم برهم زدنی سپری شد و می رود که به تاریخ بپیوندد و خاطره هایش عکس شود در آلبوم هایمان..آلبومهای دیجیتالی.
به پیشواز بهار می رویم با لبخندها و اشکهایی که پشت سر گذاشتیم.با کسانی که از کنارمان رفتند و عزیزانی که به ما پیوستند.با خاطره همه خوبی ها و بدی ها..با مهرها و کینه ها...
به پیشوازبهار می رویم با همه محبت هایی که کردیم یا دلهایی که شکستیم..با خدمت ها و ایثارها و یا کارشکنی ها و دشمنی ها...
هرچه بود و بودیم تمام شد.زمستان رفت و روسیاهی اش ماند به زغال..و اینکه اکنون چه حسی داشته باشی و چه سالی را تجربه کرده باشی به خودت و دلت برمیگردد..
مهم این است که می خواهی چه سالی را شروع کنی؟
برای همه آدمهای خوب و بد این روزگار شروعی متفاوت از خدا میخوام ..شروعی سبز با دلی بهاری..
بهارتون پرشکوفه
نظرات شما عزیزان:
|