نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





تقدیم به همسرم

همسرم روزت را تبریک گفته و هزاران هزار شاخه ی روز صورتی را به همراه تمام عشق که

موجودیم است تقدیمت می کنم قربونت برم بدون که همیشه دوست داشتم دارم و

خواهم داشت . .

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:16 قبل از ظهر | |







ای دست گیر بی دست مدد

باغبان هستي:

مادر، اي لطيف ترين گل بوستان هستي، اي باغبان هستي من، گاهِ روييدنم باران مهرباني بودي که به آرامي سيرابم کند. گاهِ پروريدنم آغوشي گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بيماري ام، طبيبي بودي که دردم را مي شناسد و درمانم مي کند. گاهِ اندرزم، حکيمي آگاه که به نرمي زنهارم دهد. گاهِ تعليمم، معلمي خستگي ناپذير و سخت کوش که حرف به حرف دانايي را در گوشم زمزمه مي کند.

گاهِ ترديدم، رهنمايي راه آشنا که راه از بيراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتي خلقتي، تو لبريز از عظمتي؛ تو را سپاس مي گويم و مي ستايمت.

خشم لبريز از مهرباني:

مهرباني و لطافت مادر را بارها ياد کرده ايم و ستوده ايم، ولي من، لحظه هاي ناب خشم و قهر او را نيز مي ستايم؛ لحظاتي که پايم در راه مي لغزيد و سوي بيراهه مي رفتم؛ لحظاتي که دست به خطا مي بردم و از سر جهل راه عصيان پيش مي گرفتم. نه به کلام او دل مي سپردم و نه به نگاه زنهار زده اش وقعي مي نهادم. سر در جيب جهالت فرو کرده، راه خود مي رفتم و او چون کوهي سترگ، راه بر من مي بست. چون رودي خروشان مي خروشيد، آن گونه که خود را خردتر از آن مي ديدم که نافرماني کنم و چه زود پرده جهالتم دريده مي شد و چشم دلم گشوده، و مي ديدم که با آن خشم لبريز از مهرباني اش، چگونه راه مرا بر پرتگاه خطا بسته است و آن گاه، فروتنانه به سپاسش مي نشستم.

قدرت مندي و جديت:

به همان اندازه که مهرباني و لطافت مادر قابل ستايش است، قدرت مندي و استواري او در راه تربيت صحيح کودک نيز قابل تحسين، و شايسته ستايش است. مادر فهميده و دانا، با جديت از مشاجره با کودک و يا کوتاه آمدن در مورد خواست هاي نا به جاي او دوري مي کند و با قدرت مندي، راه او را بر خطا مي بندد و اين، بهترين راه براي حفظ سلامت جسمي و روحي کودکي است که نه خوب و بد را مي شناسد و نه مي تواند بفهمد و بشناسد.

گام به گام رو به سعادت:

مادر مسلمان، در کنار همه محبت هاي مادرانه و عاطفه بي پاياني که خداوند به او بخشيده، چون راهنمايي است که کودک را از همان ابتدا با اصول اسلامي آشنا مي کند. او با نقل داستان هاي واقعي يا تخيلي، تذکر گام به گام و بيان کودکانه از واقعيت ها و بايدها و نبايدها، کودک را با رفتاري مطلوب و اسلامي پرورش مي دهد، آن گونه که اين رفتارها از همان آغاز کودکي در وجود کودک برجسته مي شود. چنين مادراني که راه سعادت را بر روي فرزندان خود مي گشايند، شايسته تحسين و پاداش الهي هستند.

عظمت مقام مادر:

در قانون خلقت، هرچه مقام آفريده اي بالاتر است، وظايف او هم سنگين تر مي شود. در اين ميان، زن که به عنوان انسان، جانشين خدا در زمين و به عنوان مادر، پرورش دهنده افراد جامعه بشري است، از مقام بلند و والايي برخودار است. آيت الله جوادي آملي، در مورد عظمت مقام مادر و وظايف او چنين مي نويسد: ?يک سلسله مسئوليت هاي پرورشي به عهده مادر است که مرد از آن محروم است. زن حداقل سي ماه يک سري مسئوليت هايي دارد که مرد ندارد. در اين سي ماه که کودک مستقيماٌ از مادر تغذيه مي کند، مادر مسئول حفظ دو نفر است؛ يکي براي خود و ديگري براي کودک. آيا اين عظمت زن نيست؟ اين مسئوليتي نيست که ذات اقدس الهي به زن داده است که به زن فرمود: مسئوليت در حفظ انديشه ها، افکار و عقايد بيش از مرد است. تو مسئول دو نفري. از اين رو مواظب افکار و انديشه هايت باش؛ زيرا که بسياري از مسائل، از راه انديشه به فرزند مي رسد?.

تعالي انديشه در مادر:

حساسيت مقام زن و دشواري وظايف او، و سنگيني اموري که در خلقت بر عهده او نهاده شده، بسيار دشوار و در عين حال ظريف و دقيق است. توجه مادران به اين وظايف حساس، باعث سلامت جامعه بشري است. استاد جواد آملي در اين باره چنين مي نويسد: ?اگر مادري بداند که انديشه هاي او در کودک اثر مي گذارد، انديشه ها و بينش هاي خود را تعالي بيشتري مي بخشد، وظيفه مادري تنها اين نيست که با وضو بچه را شير بدهد و (يا هنگام شير دادن) ?بسم الله? بگويد که اينها امور ظاهري و عبادت هاي ظاهري است؛ بلکه دين مي فرمايد: مواظب انديشه هاي خودت نيز باش?.

تجليل ويژه از مادر:

خداوند در جاي جاي قرآن کريم، به تکريم و احترام پدر و مادر و احسان به آنها سفارش و در مواردي، احسان به والدين را در کنار عبادت حق ذکر مي کند. ولي با همه اين توصيه ها، در جايي که از زحمات آن دو ياد مي کند، تنها از دشواري هايي که مادر تحمل کرده نام مي برد و مي فرمايد:? ما انسان را سفارش کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، (خاصه مادر) زيرا مادرش (بار وجود) او را به سختي حمل کرده و به سختي فرو نهاده است.? بله آن جا که سخن از سختي ها و زحمات است، خداوند نام مادر را به صورت مخصوص بيان مي دارد تا بلنداي حق او بر فرزند، آشکار گردد.

بلنداي مقام مادري :

استاد جوادي آملي درباره توجه و اهتمام زنان به امور خانواده و وظيفه حساس مادران مي فرمايد: ?مبادا  ارزش هاي مادي و عادي، مقام والاي مادري را به دست نسيان بسپارد و آن را کمتر از سمت هاي ديگر وانمود کند و خانه داري و مديريت داخلي خانواده که رکن اصيل جامعه اسلامي است، کم رنگ گردد?.

منزلت رفيع مادر:

حساسيت وظايف مادر به قدري والا و دقيق است که توجه يا عدم توجه به آن، تأثير آشکار و عميقي بر آينده کودک و جامعه مي گذارد. در حقيقت، مقام مادري پستي کليدي در جامعه است.

استاد جوادي آملي در مورد مقام مادر مي فرمايد: ?نه اعضاي خانواده مجازند مقام شامخ مادري را تنزل دهند، نه افراد جامعه مي توانند منزلت رفيع مديريت داخلي خانه را سبک تلقي کنند، نه نظام حکومتي و سيستم اداره جامعه حق دارد از بهاي لازم آن غفلت يا تغافل کند، و نه خود زنان مأذونند که از شناخت چنين جايگاه رفيعي جاهل بوده و يا تجاهل نمايند.?

دعا براي والدين:

خداي متعال در کتاب آسماني اش، قرآن کريم، در چهار مورد احسان و اکرام والدين را بلافاصله بعد از توحيد و عبادت خود ذکر کرده که اين نشان دهنده تأکيد بر وجوب احترام و احسان به والدين و بزرگ داشت مقام آنان است. افزون بر اين، در موارد چندي نيز مؤمنان را به دعا در حق والدين و طلب آمرزش براي آنان توصيه کرده است. ما نيز در اين روز بزرگداشت مقام مادر، دست به  دعا بر مي داريم و از خداي يگانه براي همه مادران مهربان برکت، رحمت و عزت مي طلبيم.

گاه نيازمندي:

مادران اسوه هاي فداکاري، جلوه هاي صبوري و آينه هاي بردباري اند که کودک را از آغاز بودنش در آغوش پر مهر خويش گرفته و در پناه حمايت خود مي پرورانند. لحظه اي از فکر کودک خود غافل نمانده و اندکي بي توجهي به او روا نمي دارند. چه زيباست اگر چنين اسوه هاي صبوري و فداکاري را، گاهِ پيري که نيازمند حمايت و هم ياري اند، با مهرباني و رحمت بپذيريم، دست ياري به سويشان بگشاييم، و مقام بلندشان را پاس داريم. 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:31 قبل از ظهر | |







این سیب که در تاسمانیا پرورش یافته است دارای پوستی ترکیبی از دو نوع سیب زرد و قرمز است. ظاهرا این گونه از سیب از طریق پیوند دو گونه متداپیوند دو گونه متداول سیب در این کشور رشد یافته استول سیب در این کشور رشد یافته است.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 5:12 بعد از ظهر | |







حجة الاسلام صحفی می‌گوید: در اواخر عمر مبارک علامه طباطبایی، از ایشان خواستم برای آرامش قلب، دستوری بفرمایند، فرمودند:«دست را روی سینه بگذار و سه ـ چهار بار نشسته و ایستاده (یا فرمود: ایستاده و نشسته ـ که یادم نیست ـ)این آیه را بخوان خیلی خوب است:

«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله؛ ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛

کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.»
و من اثر این دستور را هم دیدم… .ارتباط با خدا آرامش‏آور است یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى‏یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است که: «در مؤمنان سکینه و آرامش نازل مى‏کند».چیزى که روح انسان را صفا مى‏بخشد و حالت آرامش و سکونت براى انسان ایجاد مى‏کند، ذکر و یاد خدا است.

آرى این خاصیت ذکر و توجه به خدا است و دعا و مناجات هم نوعى ذکر است. ازاین‏رو اگر با حال توجه و خلوص داشته باشد انسان بعد از تمام شدن آن احساس یک حالت سبکى و آرامش در خود مى‏کند. کسى که درد دلش را با خدا در میان مى‏گذارد به این معنا است که قلبا با خدا انس گرفته است و به او توجه پیدا کرده است. خداوند نیز وعده فرموده است که:
«هر کس با توجه به او رو کند، سخن او را بشنود و حاجتش را روا کند و دل و روحش را نورانى نماید». آنچه بعد از این حالت در خود احساس مى‏کنید، حاکى از آن افاضه و توجه خدا نسبت به شما است. پس باید شاکر باشید و توجه داشته باشید که این یک حالت مادى نیست زیرا روح یک عنصر مجرد از ماده است و تصرفاتى هم که از طرف حق در آن مى‏شود مادى نیست.
براى گام گذاشتن در این راه، باید ارتباط با خدا و بهره مندى از نفحات معنوى را تجربه کرد و این تجربه را بارها تکرار کرد تا انسان حضور در محضر خدا را لمس کند. براى این منظور گفته شده است در هر هنگام نمازها و هنگام حلال و حرام ها، یک الهام رحمانى رو به سوى انسان مى آید و او را به انجام آن کار نیک تشویق مى کند. اگر پاسخ مثبت داد این الهامات رحمانى بیشتر تکرار مى شود و انسان از وسوسه ها و اوهام شیطانى دور مى ماند.

اما اگر پاسخ منفى داد یا سستى کرد فرشته رحمت دور مى شود و شیطان وسوسه گر راه مى یابد و انسان از آرامش و یاد خدا دور مى شود. این تجربه را مى توان در هنگام اذان براى نماز صبح و قبل از آن به خوبى حس کرد که اگر بعد از بیدارى، دوباره خواب را ادامه دادیم خواب هاى پریشان و شیطانى رو به سوى آدمى مى آید و کسالت روحى و آشفتگى وجود آدمى را فرا مى گیرد.کلا هر نوع ارتباطی با دعا زمینه ساز ارامش استسعی کنید بعد از نماز به صورت خیلی معمولی با خدا درد دل کنیدذکر صلوات و لا اله الا الله و حمد خدا نیز موثر

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 5:9 بعد از ظهر | |







 

خانواده به عنوان اولین پله یک جامعه بسیار ارزشمند و محبوب است و در اسلام هیچ بنایی محبوب تر از خانواده پایه ریزی نشده است چنانکه در قرآن از زن و مرد به عنوان لباس یکدیگر یاد شده است: «هُنّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنّ؛ آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها. هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید». (بقره: ۱۸۷)

باتوجه به اینکه ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام بخاطر انقلاب اسلامی در دنیا شناخته شده است همواره مانند سیبل برای تیر اندازی دشمنان به پایه اسلام تشبیه می شود. از این رو دشمنان اسلام برای از بین بردن این دین الهی سعی در تخریب پایه ابتدایی آن یعنی خانواده دارند و بهترین راه برای تخریب خانواده ها تزریق فرهنگ غربیست و این وظیفه بر دوش شبکه های ماهواره ای فارسی زبان است.

هدف اصلی فیلم ها و سریال های ماهواره ای، زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده ها و ایجاد حس رقابت جنسی و تفکر آزاد اندیشی مطلق است. در این نوع برنامه ها، زن و مرد به جای اینکه انیس و مونس هم باشند، به صورت رقیب یکدیگر نمایش داده می شوند و نسبت به هم وفاداری، تعهد و پای بندی ندارند.

اعضای یک خانواده وقتی در سریال های ماهواره ای، خیانت و روابط آزاد زن و مرد را تماشا می کنند، این احساس به آنها دست می دهد که این افراد در زندگی خود موفق هستند و هیچ مشکلی ندارند. در نتیجه، با تماشای این برنامه ها خانواده دچار پوسیدگی می ‏شود، که پی‏آمدهای منفی آن در جامعه، بی بند و باری دختر ها و پسر ها و افزایش آمار طلاق است.

 

مردان در این روابط بیشتر به دنبال روابط جنسی بوده اما در طرف مقابل زنان به دنبال به دست آوردن روابط عاطفی قوی، به سمت روابط فرا زناشویی می روند.

وقتی که زن می بیند شوهرش بخاطر افکار جنسی که اورا احاطه کرده است توان برطرف کرد نیاز عاطفی وی را ندارد به دنبال شخصی می رود (دوست پسر) که بتواند این نیاز را برای او برطرف کند. و کار تاجایی پیش می رود که زن بین انتخاب دوست پسر و شوهر دچار تردید می شود.

نمونه این خیانت ها و این بی بندوباری ها را می توان در اعضای شبکه های ماهواره ای مانند من و تو و فارسی وان دید و باید اندکی با خود فکر کرد چطور افرادی که خود پایبند اخلاق و خانواده نیستند می توانند برای ما فرهنگ سازی کنند؟

ناآگاهی خانواده از خطرات شبکه های ماهواره ای باعث شده تا کانون بسیاری از خانواده ها تحت تاثیر آثاری تخریبی این فناوری متزلزل شود. از سوی دیگر برخی شبکه های ماهواره ای مانند فارسی وان و زمزمه و من و تو با انتخاب سریالهایی از کشورهای آمریکای لاتین و اسپانیا و جذب مخاطب بالا تلاش گسترده ای را برای رواج روابط فرازناشوئی در میان خانواده ها به خصوص جوانان آغاز کرده اند.

پ,ن: وفاداری، تعهد، گذشت و عشق، پایه های اصلی استحکام خانواده است و طبق آیه شریفه «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(روم: ۲۱) باید مودّت، رحمت و محبت در خانواده ها شکل بگیرد. در خانواده هایی که روابط بین فردی بر اساس مهر و محبت، عطوفت و صمیمیت برقرار است، نشاط و شادی حاکم می شود و هیچ گاه ناامیدی پیش نخواهد آمد.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 2:24 بعد از ظهر | |







مسابقه جذاب سبیل در تهران (عکس)

مسابقه جذاب سبیل در تهران (عکس)

حدود 300 نفر در «سیبیل‌واره‌ای» با عنوان «سیبیل به کی بیشتر میاد؟» در تهران شرکت کردند و «خوش سیبیل‌ترین‌ها» انتخاب شدند.یکی از مدیران گروه «موسیلی و گلابتون» که این مسابقه را برگزار کرده است درباره چگونگی شکل‌گیری ایده این مسابقه می‌گوید: «از حدود یک سال پیش از خریداران این سبیل‌ها عکس می‌گرفتم. یکی از دوستانم عکس‌ها را دید و پیشنهاد برگزاری این مسابقه را داد.»یکی از شرکت‌کنندگان این دور مسابقه با بیش از ۷۰۰ لایک به انتخاب شرکت‌کنندگان اول شد.

مدیر گروه «موسیلی و گلابتون» می‌گوید: این‌گونه شد که صفحه‌ای در فیس‌بوک باز کردم، جایزه کمی در حد ۱۰۰ هزار تومان هم تعیین کردیم. قوانین شرکت در مسابقه را هم آزاد گذاشتیم.»شرکت‌کنندگان در این «سیبیل‌واره»، از بین ۷ نوع سبیل، بر اساس این‌که چه نوع سبیلی بیشتر به آن‌ها می‌آید‌، می‌توانستند سبیل خود را انتخاب کنند. آیا این ۷ نوع سبیل اسمی هم دارند؟ مدیر گروه «موسیلی و گلابتون» پاسخ می‌دهد: «سیبیلو، سیبیلوست. برای این ۷ نوع سیبیل اسم انتخاب نکرده‌ایم.»مدیر گروه «موسیلی و گلابتون» می‌گوید: «البته خیلی‌ها هم می‌خواستند در مسابقه شرکت کنند ولی به سیبیل‌ها دسترسی نداشتند.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:46 بعد از ظهر | |







سلام،

میخوام یه شعر که خیلی دوسش دارمو از حضرت سعدی بنویسم امروز را به غزل حضرتش اختصاص می دهم که آقای شجریان آن را در دستگاه ماهور و در کنسرت آمریکا در سال ۱۳۶۹ اجرا کرده است. این اجرا در آلبوم سرو چمان عرضه شده است.

 

نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی

که به دوستان یکدل، سر دست برفشانی

 

دلم از تو چون نرنجد که به وهم در نگنجد

که جواب تلخ گویی تو بدین شکر دهانی

 

نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو

که ز تشنگی بمردم، بر آب زندگانی

 

غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم

تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی  **

 

عجبت نیاید از من، سخنان سوزناکم

عجب است اگر نسوزم چو بر آتشم نشانی

 

نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم

همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

 

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان

همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی

 

اگرت به هر که دنیا بدهند، حیف باشد

اگرت به هر چه عقبا بخرند، رایگانی  **

 

تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری

عوض تو، من نیابم که به هیچ کس نمانی  **

 

نه عجب، کمال حسنت که به صد زبان بگویم

که هنوز پیش ذکرت، خجلم ز بی زبانی  **

 

مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم

خبرش بگو که جانم بدهم، به مژدگانی

 

مده ای رفیق، پندم که به کار در نبندم

تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی

 

بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون

اگر این قمر ببینی، دگر آن سمر نخوانی  **

 

دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد

نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:25 بعد از ظهر | |







مردی از دست روزگار سخت می نالید.
پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست.
استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟
آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟
مرد گفت: خوب است و می توان تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است.
شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود.
سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه انرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است.


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:33 قبل از ظهر | |








یک روز، آخرای ساعت کاری بانک، پسر بچه ای با یک قبض در دست نزد تحویل دار بانک رفت و گفت:
لطفا این قبضو پرداخت کن.
تحویل دار گفت: پسر جان وقتش گذشته و سایت هارو بستیم، فردا صبح بیار انجام میدم.
پسر بچه گفت میدونی من پسر کیم؟! بابام هم بیاد همینو میگی؟!
تحویل دار گفت پسر هر کیم که باشی ساعت کاری بانک تموم شده و سایتو بستیم!
پنج دقیقه بعد پسر بچه با یه مردی که لباسهای کهنه و چهره رنجیده داشت اومد.
تحویل دار فهمید که باباشه.
بلند شد و به قصد احترام تحویلش گرفت!
قبض و پولشو گرفت و گفت چشم کار شمارو انجام میدم، ته قبضو مهر کرد و تحویل داد؛
البته قبض رو داخل کشو گذاشت تا فردا صبح پرداخت کنه.
پسر بچه گفت دیدی بابامو بیارم نمیتونی نه بهش بگی و بعدش خندید.
پدر به پسرش گفت برو بیرون و منتظر بمون تا منم بیام، 
وقتی پسر بچه رفت باباش اومد و به تحویل دار گفت ممنون بابت اینکه جلوی بچه ام بزرگم کردی!
تحویل دار گفت: این کارو به خاطر بچه ات انجام دادم!
از دیدگاه بچه، پدر، بزرگ ترین فرد تو دنیاست که حلال تموم مشکلاته، خوب نبود ذهنیتش تغییر می کرد.

پدر که باشی در کتاب ها جایی نداری و هیچ چیز زیر پایت نیست!
بی منت از این غریبگی هایت می گذری تا پدر باشی،
پشت خنده هایت فقط سکوت می کنی...





-

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:30 قبل از ظهر | |







هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک وبد کنی

می‌گویند : درویشی بود که در کوچه و محله راه می ‌رفت و می‌ خواند : " هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی " اتفاقاً زنی مکاره این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌ گوید وقتی شعرش را شنید گفت : " من پدر این درویش را در می ‌آورم " .

زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه ‌اش و به همسایه‌ ها گفت : " من به این درویش ثابت می ‌کنم که هر چه کنی به خود نمی ‌کنی " .

از قضا زن یک پسر داشت که هفت سال بود گم شده بود یک دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی کرد و گفت : " من از راه دور آمده ‌ام و گرسنه ‌ام " درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت : " زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان ! "

پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت : " درویش ! این چی بود که سوختم ؟"

درویش فوری رفت و زن را خبر کرد . زن دوان ‌دوان آمد و دید پسر خودش است ! همانطور که توی سرش می ‌زد و شیون می‌ کرد ، گفت : " حقا که تو راست گفتی ؛ هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:36 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:54 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:54 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:53 قبل از ظهر | |







بدون کلام؟؟؟


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:51 قبل از ظهر | |







منزل خرسی؟؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 3:51 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 3:50 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:19 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:19 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:18 بعد از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:14 بعد از ظهر | |







علامه جعفری

در اين قسمت، نمونه هايي از انديشه ها و افكار و نوع دريافت هاي استاد جعفري را از زبان خود ايشان ذكر مي كنيم . لازم به ذكر است اين مطالب از « تفسير و نقد و تحليل مثنوي » و « ترجمه و تفسير نهج البلاغه » انتخاب شده، نیز دخل و تصرفي در آن ها صورت نگرفته است و تنها به عنوان نمونه اي از نحوه بحث و بيان ايشان مورد اشاره قرار مي گيرد. هم چنين ، لزوما ارتباطي ميان آن ها وجود ندارد و تنها گوشه هايي از تفكرات عمومي ايشان از خلال آن ها ساطع است .

جملاتي از تفسير و نقد و تحلیل مثنوي

1- متفكرين تماشاگر، انديشمندان تجريدپرستند، همچنانكه درون بين هاي تماشاگر، هواخواهان عرفان منفي مي باشند.
2- شخصي كه تنها نيروي انديشه را به كار ببندد و جز انديشه ، فرصت فعاليّت به هيچ يك از قواي دروني ندهد، مانند اين است كه فقط يك عينك به چشم دارد.
3- در اثر بعضي از معاصي ، نه تنها وجدان از فعاليت مي ايستد، بلكه گويي وجدان نابود گشته و يك فعاليّت در انسان بروز كرده است .
4- بخنديم ، امّا سرمايه خنده ما، گريه ديگران نباشد.
5- جهان يا انسان بدون حركت ، مساوي است با نيستي .
6- در بازارِ پر آشوب نيمه دوّم قرن بيستم ، بيست و يكمين تمدّن ، همه چيز انسان و انسانيت را در صورت كالا به معرض فروش درآورده است .

تفسیر و بررسی مثنوی

7- دواي جهالت هاي بشري ، سؤال است . بياييد آنچه را نمي دانيم ، سؤال كنيم و تا بتوانيم ، سؤال ها را بي جواب نگذاريم .
8- وجدان تاريخ ، همواره قلمي براي كشيدن خطّ سرخ به اباطيل و مزخرفات و اسماي دروغ گويان آماده كرده است .
9- نازپروردگان در همه تاريخ ، معتكفان آشپزخانه ها بوده اند.
10- آري ، تنها يك مسئله اساسي مطرح است . اين مسئله عبارت است از: تشخيص سايه وجود از اصل وجود...
11- بهشت ، انعكاسي از موجوديّتي است كه انسان در اين زندگاني تحصيل كرده است : از محقّرترين لذايذ گرفته تا لقاء الله و رضوان الله و ايّام الله .
12- اگر انسان ها مي دانستند كه عامل اساسي ترين خنده هاي آنان ، هماهنگي مرموزي با گريه هاي آنان دارد، عظمت ديگري داشتند.
13 - جامعه صنعتي ، معبدي است كه قرباني مي خواهد.
14- به عقيده ما، بشر يك ميليون اشتباه ندارد، بلكه تنها و تنها، يك اشتباه مرتكب شده است و آن اين است كه : هدف و ايده آل زندگي خود را نمي داند.
15- كسي كه حيات را نمي شناسد، نمي تواند از حيات واقعي برخوردار شود.
16- جان آدمي ، در زنداني است كه كليدش در دست خود اوست .
17- زندگي بي محور و فاقد اصل ، نتيجه اي جز فرو رفتن در تناقضات و مبارزه با خود در بر ندارد.
18- اگر يك انسان نتواند اصل تعهد را در زندگاني خويش قبول كند، مانند اين است كه نمي داند از كجا آمده است .
19- اعتقاد به خداوندي كه نقشي در زندگي معتقد ندارد، اعتقاد نيست ، بلكه نوعي از پديده هاي دروني است كه تشريفات رواني ناميده مي شود.
20- بي اعتنايي به وضع انسان ها، درست شبيه به بريدن جزء از مجموع پيكر است .


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:58 قبل از ظهر | |







دوست داشتم ؟؟؟؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:17 قبل از ظهر | |







احادیث در مورد همسر

 

احادیثی که به دنبالشان نمی رویم !

 

لعنت لعنت به مردانی که حقوق و کرامت زنش را پایمال میکنند .

درود بر مردی که روابطش را بین خود و زنش نیکو کند.

خداوند، مرد را مسئول حمایت از همسرش قرار داد.

 پیامبر (ص) :

نمی توان مرد شریفی باشد و نسبت به زنش خشن باشد .

اگر همسرش از او چیزی بخواهد و او برآورده کند، ثوابش از آزاد کردن بردگان بیشتر است.

امام سجاد (ع)

مبادا مردان امت من جدا از همسرانشان و خانواده شان دنبال لذت خودشان باشند.

پیامبر اکرم (ص)

امام صادق (ع) میفرمایند :

3 خصلت است که مرد باید بعد از ازدواجش داشته باشد :

معاشرت زیبا و مودبانه – تامین رفاه و راحتی راحتی برای همسر – و غیرت (حفاظت از حریم زن)

امام علی (ع) میفرمایند :

همسرتان (زنتان) امانت خدا در نزد شمایند مبادا به آنها صدمه بزنید و حقوقشان را رعایت نکنید...

پیامبر اکرم (ص) ؛

با زنانتان در هر شرایطی مدارا کنید.

جریان اتاق خانم امام حسین (ع) که تزئین شده بود ؛

دکتر رحیم پور ازغدی داشت از چیزهائی که هیچ وفت به گوشمان نخورد میگفت ؛

روزی یکی از یاران امام حسین (ع) وارد خانه امام شد و دید که امام یک لباس خوش رنگ به تن داردند و نیز اتاقی از خانه با رنگ و لعاب خاصی( آنهم در آن زمان ) و بسیار بسیار زیبا تزئین شده است،

آن شخص با تعجب از امام پرسید ( همان سوالهائی که بسیاری از متحجران امروزی میپرسند ) ؛

شما میگوید زهد و خودتان دنیا پرستی میکنید.....

امام-ع فرمودند :

آنجا اتاق خانممان است ،

ما مهریه  ایشان را اول ازدواج میدهیم او نیز هر طور که دوست دارد تزئین میکند.

در مورد لباس هم فرمودند :

چون همسرم دوست دارند اینگونه باشم.

توجه کنید ،


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:54 قبل از ظهر | |







امروز وهر روز

امروز كه از خواب بيدار شدم  از خودم پرسيدم: زندگي چه مي گويد؟ جواب را در اتاقم پيدا كردم... پنكه گفت: خونسرد باش! سقف گفت: اهداف بلند داشته باش! پنجره گفت: دنيا را بنگر! ساعت گفت: هر ثانيه باارزش است! آيينه گفت: قبل از هر كاري، به بازتاب آن بينديش! تقويم گفت: به روز باش! در گفت: در راه هدف هايت، سختي ها را هُل بده و كنار بزن! زمين گفت: با فروتني نيايش كن!


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:41 قبل از ظهر | |







خدا جانم سلام

چقدر دوست دارم سلام را سلامی که نام توست سلامی که از توست و بر توست و سلامی که خود توست چقدر دوستت دارم یا سلام سلامی که پایانی ندارد سلامی که خود، آغاز است و پایان1"سلام هی حتی مطلع الفجر"2سلامی تا  جاودانگی سلامی تا صبح رستاخیز و یوم قیام3 سلامی تا صبح رستن و تا صبح خیزش خیزش راستان، رستایان و رستگارانسلامی تا طلوع فجر و تا مطلع فرج سلامی تا جاودانگی

...

1- سلام، اول و آخر از نام‌های مبارک خداوند است. سوره حشر آیه 23: هوالله الذی لااله الاهو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون. سوره حدید آیه 3: هوالاول و الاخر و الظاهر والباطن و هو بکل شیء علیم

2- سوره مبارک قدر آیه 5

3- از صبح ازل گذشته شش روز تمام/مارا شب روز هفتمین است مقام/گر چشم شوی و گوش در لیله قدر/دارد ملکت سلام تا یوم قیام (اشاره به اینکه پس از گذشت شش روز از آفرینش ما در شب قدر هستیم که این شب به صبح رستاخیز منجر خواهد شد)

4-دعا چیست؟ یا خواندن ماست خدای را، یا خواندن خداست ما را! یا دعوت ماست از خدای و یا دعوت خداست از ما! و یا خواستن ما از خداست، یا خواستن خداست از ما! در این هر سه حالت وجه دوم که از سوی خداست، زیباتر است به مقام شکر، قرین!

5-حدیثی شریف از امام جعفر صادق‌ع: القلب حرم الله فلاتسکن فی حرم‌الله غیرالله. دل خانه خداست پس غیر خدا را در خانه خدا جای مده.

6-لسان الغیب حافظ شیرازی: دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند/گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند/ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت/با من راهنشین باده مستانه زدند!

7-حدیث قدسی:من طلبنی، وجدنی و من وجدنی، عرفنی و من عرفنی، احبنی ومن احبنی، عشقنی و من عشقنی، عشقته و من عشقته، قتلته و من قتلته، فعلی دیته و من علی دیته، فانا دیته! در حدیثی قدسی خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: آنکس که مرا طلب کند، می‌یابد، آنکس که مرا یافت، میشناسد، آنکس که مرا شناخت، دوستم میدارد، آنکس که دوستم داشت، به من عشق می‌ورزد، آنکس که مرا عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم، آنکس که به او عشق ورزیدم، میکشم او را، آنکس را که من بکشم، خونبهایش بر من واجب است، آنکس که خونبهایش بر من واجب است، پس من خونبهایش هستم!

8- سوره مبارکه حج آیه 74 : و ما قدر الله حق قدره ان الله لقوی عزیز. قدر خدا را چنان که حق قدر اوست نشناختند و براستی که خدا نیرومند شکست ناپذیر است.

9-هورام: رام او.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:36 قبل از ظهر | |







بهار پشت زمستان بهار پشت بهار

دلم گرفت از این گردش و از این تکرار

نفس کشیدن وقتی که استخوان به گلو

نگاه کردن وقتی که در نگاهت خار

اگر به شهر روی طعنه های رهگذران

اگر به خانه بمانی غم در و دیوار

نمانده است تورا در کنار همراهی

که دوستان تو را می خرند بادینار

نه دوستان صفحاتی زهم پراکنده

که جمع کردنشان درکنار هم دشوار

به صبرشان که بخوانی به جنگ مشتاق اند

به جنگشان که بخوانی نشسته اند کنار

تو از رعیت خود بیمناکی و همه جا

رعیت است که تشویش دارد از دربار

کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببند

دلم گرفت از این گردش و از این تکرار

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:0 قبل از ظهر | |







آرزو هات را یه جا بنویس و یکی یکی از خدا بخواه

خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره چیزی را که الان داری آرزوی دیروزته


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 2:36 بعد از ظهر | |







آیا میدانستیدکه؟؟؟؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:59 قبل از ظهر | |







عکس جالب... همدلی


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:43 قبل از ظهر | |







حکایت حساسیت در انتخاب مدیران

  1. بزرگی با حال بدی در بستر بیماری، خود را در آستانه مرگ دید. بنابراین از فرزندان و مریدان خود خواست که از کوچک و بزرگ در شهر برای او حلالیت بگیرند و کسی را از قلم نیاندازند تا با خاطری آسوده تر رهسپار سرای باقی شود.
  2. فرزندان و مریدان شیخ در شهر گشتند و از هر که لازم بود رضایت گرفتند و نتیجه را به شیخ بازگو کردند. شیخ باز هم خود را آسوده نیافت و گمان برد که کسی از او رنجیده خاطر است. بنابراین از نزدیکان خواست که از حیوانات متعلق به شیخ هم حلالیت بگیرند. آنها نیز با امید بهبود خاطر مراد خود، از همه حیوانات حلالیت گرفتند تا به شتری رسیدند که با لجالت تمام از حلالیت دادن سر باز می زد و می خواست خود با شیخ صحبت کند.
  3. شیخ هم با آن حال پیش شتر رفت و گفت: «می دانم که بارهای سنگین بر تو گذاشتم و در صحرا و بیابان تو را تشنه، این و طرف و آن طرف بردم به جای علف به تو خار دادم در حالی که خودم سیر بودم و آب گوارا می نوشیدم. با این حال از تو طلب بخشش دارم و از ملازمان می خواهم تا آخر عمرت، تو را در ناز و نعمت نگاه دارند.»
  4. شتر با ناراحتی گفت: «ای بزرگ، خدای من و تو، مرا برای بار بردن، خار خوردن و تحمل تشنگی آفریده است. من از بار بردن برای تو و تشنگی ها آزرده خاطر نیستم. اما آنچه از تو بر دل دارم به تو می گویم و تو را می بخشم. روزی سوار بر اسب با خدم و حشم در جلوی کاروان می رفتی و من و دیگر شتران در پی ساربان در راه بودیم. در میانه راه، خاری در پای ساربان رفت و از کاروان عقب ماند و تو افسار شتران را بر پشت الاغی بستی. ما بدین چاره تو ناچار بودیم، حال آن که ما را شأن و منزلت بر پیروی ساربان بود نه دنباله روی حمار.»
  5. ------------
  6.  

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:52 قبل از ظهر | |



صفحه قبل 1 ... 17 18 19 20 21 ... 23 صفحه بعد