نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





چقدر خدا پیش تو اعتبار داره

 چقدرخدا پیش تو اعتبار داره؟

گفت: عباس آقا با این درآمدت زندگیت می چرخه؟ 

گفتم: خدا رو شکر ،کم وبیش می سازیم.خدا خودش می رسونه . 

گفت : حالا ما دیگه غریبه شدیم؟! لو نمیدی ؟ 

گفتم: نه یه خورده قناعت می کنم. گاهی اوقات هم کار دیگه  ای جور بشه، 

انجام میدم ،خدا بزرگه .نمی ذاره دست خالی بمونم.

گفت: نه. راستشو بگو. 

گفتم: هر وقت کم آوردم ،یه جوری حل شده.خدا رزاقه، می رسونه . 

گفت: ای بابا ، ما نامحرم نیستیم. راستشو بگو دیگه .

گفتم: حقیقتش یه یهودی توی بازار هست. هر ماه یه مقدار پول برام میاره ، 

کمک خرجم باشه .

 گفت: آهان. ناقلا ،دیدی گفتم. حالا شد یه چیزی.حالا فهمیدم چطور سر می کنی .

گفتم: مرد حسابی، سه بار گفتم خدا می رسونه باور نکردی

. یک بار گفتم یه یهودی می رسونه ،باور کردی ؟! 

!!یعنی خدا به اندازه یه یهودی پیش تو اعتبار نداره؟ 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:30 قبل از ظهر | |







کجایی مهدی فاطمه

صاحب الزمان !

داستان يوسف را گفتن وشنيدن به بهانه ي توست .

شرمنده ايم .

مي دانيم گناهان ما همان چاه غيبت توست .

مي دانيم كوتاهيها ، نادانيها و سستي هاي ما ، ستم هايي است كه در حق تو كرده ايم .

يعقوب به پسران گفت : به جستجوي يوسف برخيزيد ،

و ما با روسياهي و شرمندگي ، آمده ايم تا از تو نشاني بگيريم .

به ما گفته اند اگر به جستجوي تو برخيزيم ، نشاني از تو مي يابيم .

اما اي فرزند احمد !

آيا راهي به سوي تو هست تا به ديدارت آييم .

اگر بگويند براي يافتن تو بايد بيابانها را در نورديم ، در مي نورديم .

اگر بگويند براي ديدار تو بايد سر به كوه و صحرا گذاريم ، مي گذاريم .

اي يوسف زهرا !

خاندان يعقوب پريشان و گرفتار بودند ،

ما و خاندانمان نيز گرفتاريم ،

روي پريشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببين .

به ما ترحم كن كه بيچاره ايم و مضطر

اي عزيزِ مصرِ وجود !

سراسر جهان را تيره روزي فرا گرفته است .

نيازمنديم ! محتاجيم و در عين حال گناهكار

از ما بگذر و پيمانه جانمان را از محبت پر كن .

يابن الحسن !

...

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:22 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:46 قبل از ظهر | |







ابراز عشق

تو رو خدا تا اخرش بخونید....

ایت الله قرائتی خطاب به یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانیدجوانا

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

 

برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند،

داستان کوتاهی تعریف کرد:

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا می انید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود

 

ن...
خانم محترم !

۱) به شوهرت افتخار کن !
.
2)کسی را با او مقایسه نکن!

3)اقتدار و غرور او را نشکن!

4)زیبایی او را در عقل او جستجو کن!

5)قناعت پیشه باش !

6)زیباییت را به رخ دیگران نکش!

7)ناز کن اما متکبر نباش !

8)دلبری و فریبایی و طنازی پیشه کن !

9)احساسات زیبایت را با اندیشه ای متین همراه کن !

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:34 قبل از ظهر | |







سخنان امام علی ,

 امام علی ع
ستایش خداوندى را سزاست كه لباس عزّت و بزرگى پوشید، و آن دو را براى خود انتخاب، و از مخلوقا‏تش باز داشت. آن دو را مرز میان خود و دیگران قرار داد، و آن دو را براى بزرگى و عظمت خویش برگزید، و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوى عزّت و بزرگى با خدا به ستیزه برخیزد.

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پندها چه بسیارند اما پندگیرنده ها چه كم

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امیرالمومنین(ع):
چه زشت است فروتنی هنگام نیازمندی و درشتی هنگام بی نیازی.

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امیرالمومنین(ع):
هرگاه بر دشمنت چیره شدی ، درگذشتن از او را شكرانه ی چیرگی بر وی قرار ده.
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مولا علی (ع) می فرمایند: بشنو و بفهم و باور کن و بعد به کار ببند، که ارزش انسانی همین است

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در وصیت به فرزندشان:
كدام رشته محكم تر از رشته بین تو خداست؟ اگر ، اگر آن را بگیری
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر كه دنیا را به بازیچه گیرد گرفتاری ها بر وی آسان گردد.
امام علی علیه السلام
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باقناعت امور بگذاران تا پادشاه خود باشی .  امام علی (ع)

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سینه خردمند صندوق راز اوست .
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قانع را غم نیاید ، غنی ترین شما قانع ترین شماست.   امام علی (

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مراقب  افکارت باش که گفتارت می شود


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 2:17 بعد از ظهر | |







آیا میدانستیدکه؟؟؟؟

آیا میدانید: سمورهای دریایی هنگام خوابیدن دستهای هم را می گیرند تا همدیگر را گم نکنند!

آیا میدانید: بطور متوسط از هر ۵ نفر بالای ١٠٠ سال، ۴ نفر زن هستند ١ نفر مرد .

آیا میدانید: پنیر پفک اغلب پنیر تلخ( پنیر فاسد) و گندیده تاریخ مصرف گذشته می باشد.

آیا میدانید: بهترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است .

آیا میدانید : هر گربه دارای ۳۲ ماهیچه در هر گوش است .

آیا میدانید : هاوایی در اصل جزایر “ساندویچ” نامیده می شد .

آیا میدانید: بهترین روغن, روغن حیوانی است. روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهیست .

آیا میدانید: بهترین نان ، نانهای سبوس دار است مثل نان سنگک .

آیا میدانید : گربه ها معمولا ۶۶٪ از عمر خود را صرف خواب میکنند .

آیا میدانید : توپ گلف به طور متوسط دارای ۳۳۶ فرورفتگی است .

آیا میدانید : “آب گرم” سریعتر از “آب سرد” یخ میزند .

آیا میدانید : آمازون نیمی از اکسیژن جهان را تولید میکند .

آیا میدانید : وزن زمین ۶٫۵۸۸٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تن است .

آیا میدانید : ضربان قلب مرغ مگس خوار بیش از ۱۰۰۰ بار در دقیقه است .

آیا میدانید : فقط سنگ نمک و پودر آن ، نمک سالم و قابل استفاده هستند .

آیا میدانید : افرادی که در شیفت شب کار می کنند، بیشتر وزن اضافه میکنند .

آیا میدانید: چشم انسان می تواند تا ۵۰۰ سایه خاکستری تمایز قائل شود .

آیا میدانید: یکی از دلایل نابینایی در بزرگسالان در ایالات متحده “دیابت” است .

آیا میدانید : زرافه می تواند گوش خود را با ۲۱ زبان اینچی خود پاک کند .

آیا میدانید: چشم انسان می تواند از ۳۶،۰۰۰ بیت از اطلاعات در هر ساعت را پردازش کند.

آیا میدانید: تخم چشم یک انسان در حدود ۲۸ گرم وزن دارد .

آیا میدانید : پرچم المپیک در سال ۱۹۱۳ طراحی شده بود .

آیا میدانید: احتمال کور رنگی در مردان ۱۰ برابر بیشتر نسبت به زنان است .

آیا میدانید: چشم انسان شامل بیش از ۲ میلیون بخش های کاری است .

آیا میدانید: چشم انسان ها پیچیده ترین اندام بعد از مغز است .

آیا میدانید: تحت شرایط مناسب، چشم انسان می تواند نور یک شمع در فاصله ۱۴ مایل را ببینید .

آیا میدانید: موشهای صحرایی سالانه یک سوم منابع و ذخایر غذایی جهان را نابود می سازند ؟

آیا میدانید : بسیاری از گاوها هنگام پخش موسیقی ، شیر بیشتری میدهند .


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:53 قبل از ظهر | |







آیامیدانستید در برج ایفل دو ونیم میلیون پیچ به کار رفته است؟؟

* آیامیدانستید طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزارکیلومتراست؟؟ *

 آیامیدانستید هشت پا با وجود داشتن بدنی بزرگ میتواندازسوراخی به قطرپنج سانتیمترعبور کند؟؟

* آیامیدانستید تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است؟

؟ * آیامیدانستید چشم سالم انسان میتواند ده میلیون رنگ مختلف راببنیدو آنها را از یکدیگر تشخیص دهد؟

؟ * آیامیدانستید فیل بالغ درروز بطور متوسط دویست وبیت کیلوگرم غذا ودویست لیتر آب مصرف کند؟؟

 * آیامیدانستید اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد,فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند؟؟

 * آیامیدانستید همه نوزادان میگو, نر متولد میشوند وبعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل میشوند؟؟

 * آیامیدانستید وزن کوه یخی با حجم متوسط ,بیست میلیون تن است؟؟

 * آیامیدانستید حس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است؟؟ *

 آیامیدانستید یک قطره آب دارای یک صد میلیارد اتم است؟؟

* آیامیدانستید تعداد افرادی که سالانه ازنیش زنبور میمیرند بیشتراز کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند؟؟ *

 آیامیدانستید خورشید روزانه معادل صد وبیست وشش هزارمیلیارد اسب بخار انرژی به زمین میفرستد؟؟

 * آیامیدانستید گرده گل هرگز فاسد نمیشود واز محدود مواد طبیعی است که تازمان نامحدودی باقی می ماند؟؟

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:33 قبل از ظهر | |







راههای دوست یابی

1سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.
2-تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.
3-به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.
4-در شادی های مردم شریک شو.
5-نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .
6-از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .
7-در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .
8-در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .
9-دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .
10-در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .
11-با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.
12-خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .
13-اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .
14-کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .
15-با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند .
16-در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .
17-هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .
18-دائره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.
19-تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .
20-اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش .


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:15 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:46 قبل از ظهر | |







خدا


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:44 قبل از ظهر | |








[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:37 قبل از ظهر | |







خدای من

پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان

رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل وطوفان، نعره توفنده اش

دکمه ی پیراهن او، آفتا ب
برق تیغ خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

  
 

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان،دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود
مهربان وساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می پرسیدم، ازخود، ازخدا
از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می گفتند : این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست

هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است

تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت می کند

کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند

با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو وغول بود

خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم

در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...

نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می کردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود

مثل تمرین حساب وهندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

...

تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر

در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب وآشنا

زود پرسیدم : پدر، اینجا کجاست ؟
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست!

گفت : اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند

با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد

گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست ؟ اینجا، در زمین ؟

گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست

مهربان وساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی

خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با دوست معنی می دهد

هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...

...

تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان وآشناست

دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر

آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود

می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک وبی ریا

می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد

می توان درباره ی گل حرف زد
صاف وساده، مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت

می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند

می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد

می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت

   .

مثل این شعر روان وآشنا :

 "پیش از اینها فکر می کردم خدا

 

  1.  

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:48 قبل از ظهر | |







ایمان به خدا

سنگریزه به دست گرفتن و آن را جواهری دیدن چوب خشکی بر داشتن وجنگلی را در ان نظاره کردن وبا چشمانی اشکبار خندیدن این است ایمان به خدا


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:25 قبل از ظهر | |







دریغ

در شهر بودم 

دیدم هر کس به دنبال چیزی بود یکی به دنبال پول یکی به دنبال چهره دلکش یکی به دنبال درس و دانش یکی به دنبال لحظهای توجه چشمان هرزگرد یکی به دنبال نان یکی هم به دنبال ماشین واتوبوس !اما درغ که هیچ کس به دنبال خدا نبود !!!!!


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:21 قبل از ظهر | |







به همین سادگی

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هاییکه فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه گویی ایستاه بودم !چه غصه هایی که فقط به سپیدی مویم حاصل شد در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود !در یافتم کسی هست کهاگر بخواهد میشود واگر نخواهد نمی شود !به همین سادگی


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:14 قبل از ظهر | |







فقط خدا


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:59 قبل از ظهر | |







 

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:37 قبل از ظهر | |







تبریک سال نو

با سلام

سال نو را به همه دوستان تبریک عرض می نمایم


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:28 قبل از ظهر | |



صفحه قبل 1 ... 18 19 20 21 22 ... 23 صفحه بعد