نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





گاهی در زندگیتان دلتان به  قدری برای کسی تنگ می شود.که می خواهید او را از
رویاهایتان بیرون بیاورید.وقتی درشادی بسته می شود در دیگری باز می شود معمولا آنقدر به در بسته خیره می مانیم که دری که برایمان باز شده را نمی بینیم.

 

به دنبال ظواهر نرو ، شاید فریب بخوری،به دنبال ثروت نرو ، این هم ماندنی نیست،به دنبال کسی باش که به لبانت لبخند بنشاند،چون فقط یک لبخند می تواند شب سیاه را نورانی کند،کسی را پیدا کن که دلت را بخنداند،هرچه می خواهی  آرزو کن،هرجا که می خواهی باش،چون فقط یک بار زندگی می کنی و برای انجام آنچه می خواهی فقط یک شانس داری.

 

خوب است آنقدر شادی داشته باشی که دوست داشتنی باشی،آنقدر ورزش  کنی  که نیرومند باشی،آنقدر غم داشته باشی که انسان باقی  بمانی و آنقدر امید داشته باشی که شادمان باشی، شادترین مردم لزوما بهترین چیزها را ندارند،بلکه از هر چیز سر راهشان قرار می گیرد بهترین استفاده را می کنند.وقتی که به دنیا آمدی تو گریه می کردی و اطرافیانت لبخند به لب داشتند.آنگونه باش که در پایان زندگی تو لبخند اطرافیانت گریه کنند،

سالها را نشمار ، خاطرات را بشمار

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:8 بعد از ظهر | |







اشتباه فرشتگان

درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود .

پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد :

 

جاسوس مي فرستيد به جهنم!؟

از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و

 

جهنميان را هدايت مي كند و...

.
حال سخن درويشي كه به جهنم رفته بود اين چنين است: با چنان عشقي زندگي كن

 

كه حتي بنا به تصادف اگر به جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:9 قبل از ظهر | |







بخوانید تا دل کسی را نشکنید؟؟؟؟؟

این روزها دیگر قلبها قلب نیستند...

قلبها شیشه ای شده اند:دست که بزنی ترک میخورند ومی شکنند...

وقتی میخواهی حتی جای کوچکی درقلب کسی اشغال کنی اخطار میدهد:ظرفیت پراست!!!

این روزها عاشق قلبی میشوی که شایدخودش برای دیگری میزند وشایدبه توراه ندهد.شایدهم بامحبت های الکی وانمودکند تورادوست دارد وتحملت کند...

این روزها دل به قلب هایی میبندی که معلوم نیست اگرانها نیز به تودل ببندند دلبستگی واقعی است یا...

این روزهادل به قلب هایی میبندی که موقع تنهایی وغم تووقلب غم زده ات راتنها میگذارند...

این روزها اگرازقلبی درخواست کمک کنی خود تیره وتار است وعاجز!!!

این روزها اگرقلبت پراز احساس است وبخواهی احساست را ابراز کنی نمی توانی چون کسی نیست که احساست راباور داشته باشد واونیز به تو ابراز احساسات کند...

این روزها قلب بعضی ها کندمیزند.ارام ارام.انگار خسته شده است!خسته از زندگی وشکست و...

این روز ها قلب ها پراز بغض واشک است.پراز احساس های بروز نشده...

این روز ها قلب ها پراز کینه وتیرگی است.پرازدل گرفتگی ها ودلتنگی ها...

این روزها قلب ها هنگام شنیدن ((دوستت دارم))میلرزد.از قلب هایی که این((دوستت دارم ))را بی ارزش میدانند ومثل برچسب روی قلب هرکس میزنند که بگذریم...

این روز ها شکستن فلب یکدیگر عملی عادی است.بدون هیچ مجازات وپیگرد قانونی!!حتی پا روی شکسته های قلبت میگذارند ومی روند.راحت وبدون هیچ دغدغه.بی انکه ترمیمش کنند وبه دادش برسند.اخر نمی دانند قلب هرکس تمام زندگی اوست!

این روزها بعضی از قلبها حتی ارزوی مرگ دارند!!

این روزها قلبهاسنگی است.باید فرهادشد تیشه برداری وسنگ هارا درهم بکوبی تا شاید درعمق این سنگ ها ذره ای محبت وگذشت واحساس پیداکنی!!

این روزها قلب ها ازنیامدن ها وندیدن ها دردمیکشند.کسی در انتظار امدن موعود(عج) ومعشوق واقعی نیست حتی برای یک دقیقه!!

این روزها روی لوح وتخته قلب ها فورا اسم افراد نوشته می شود وسریع نیز خط میخورد..

این روزها طناب محکم گناه دور قلب را گرفته وبه او اجازه حتی نفس کشیدن هم نمیزند!!

این روزها قلب ها انتظار(دوستت دارم)واقعی وعشق های واقعی رامیکشند.انتظار محبتی  حتی کم اما از ته دل را میکشند.

این روزها قلبها دنبال مرحم میگردند وهمدمی که به صدای ان ها گوش بدهد و....

کاش ادم ها وقتی قلب یکدیگر را میشکنند یا ارزش قلب پاک وسالم خود رانمیدانند یادشان باشد:هزاران نفر هستند که حسرت داشتن فقط چند ثانیه ازاین قلب سالم را میخورند.

بیایید هوای قلب های همدیگر را داشته باشم.تاکید میکنم(قلب)

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:51 قبل از ظهر | |







عشق واقعی

 

 

 در عشق واقعی ما دیگری را به خاطر منفعت خواهی خودمان نمیخواهیم

بلکه او را بخاطر آنچه که هست می خواهیم ، دیدن صفات خوب یار است .
ملاک عاشقی این است که عاشق در جمال معشوق نمی تواند عیبی ببیند .
عشق واقعی قابل تشریح و توضیح نیست .
یعنی اگر من از شما سوال کنم که چرا این فرد را دوست داری ،
در جوابم بگویی : نمی دانم .!!!
هر دلیلی که بیاوری ناشی از منفعت طلبی عقل است .
مثلاً بگویی که مهربون است . صادق است . به من وفادار است .
 یعنی اگر روزی هر یک از این ویژگی ها را از دست بدهد
و دیگر به من وفادار نباشد دوستش نخواهم داشت .!!!
من انسانها را دوست دارم بدون آنکه آنان را از دریچه سودی که به من می رسانم بنگرم .
عشق با وابستگی متفاوت است .
عشق آزادی به همراه دارد ولی وابستگی ، اسارت را .
در عشق من بدون تو می توانم باشم و نفس بکشم
ولی در وابستگی من حضور خودم را با حضور دیگری پیوند میزنم .
در وابستگی ، من ترس از دست دادن یارم را دارم .
ترس از فاصله دارم .
ترس از جدایی دارم .
 در عشق ، اگر یارم به من خیانت کند و با دیگری برود من هنوز دوستش دارم .
چرا که دوست داشتن من ، ربطی به حضور یارم ندارد .
چه با من باشد و چه با دیگری ، من دوستش دارم .
عشق من با خیانت یارم به نفرت تبدیل نمی شود .
چرا که آرزوی من خوشبخت زندگی کردن اوست چه با من و چه با دیگری .
 عشقی که به سرعت به نفرت تبدیل شود عشق نیست . . .

خوب است که خودمان را با توضیحات بالا مقایسه کنیم .
و به قضاوتی بی طرفانه بنشینیم و ببینیم که
آیا واقعاً عشق ما هم این گونه واقعی است .
یا اینکه در عشقی وارونه که از کابوس رقیب در رنج است بسر می بریم ...

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:33 قبل از ظهر | |







عکس

 عکس های قشنگـــــ دلیــــل بر زیبایــــی تو نیســـت، ساختـــه دست عکـــاس است. درونـــت را زیبــــا کـــن که مدیــــون هیـــچ عکاســــی نباشــــی




ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 2:50 بعد از ظهر | |







داستان استاد ودانشجو در سلف سرویس؟؟

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .

ﻭﻟﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ . ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦﻣﻨﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺣﺎﺿﺮﺟﻮﺍﺏ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺰﻧﻪ ﺩﻫﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﻪ ! ﺳﺮﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺭﻗﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻮ ﭘﺎﺱ ﮐﻨﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﺮﻩﺗﻮ ﻣﯿﺪﻡ . ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻨﻪ : ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩﺗﻮ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻟﻪ ! ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ: ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯾﻮﻭﺭﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ " ﮔﺎﻭ " ﻭ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ . ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤﺎﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻣﻀﺎﺗﻮﻧﻮ ﺯﺩﯾﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﻨﻮ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:54 بعد از ظهر | |







داستان زیبا از نصوح مردی که در حمام زنانه کار میکرد


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:53 قبل از ظهر | |







بخدا عشق قشنگ است ولی ؟

عشق قشنگ است ولی

بچه ها عشق قشنــگ است ولـی سهم عاشق دل تنــگ است ولـی

بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاه زندگی صحنه ی جنــگ است ولـی

دل معشـــــوقه و عاشـــــق با هـم مثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی

با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـب عشق یعنی که دو رنگ است ولی

درد بسیــــار شکســــت عشقـــی بدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی

دوستــــــانم همه تان می دانیــــــدعشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی

خودمـــــــانیم بـــــــــدون عشقــــی کـــــــار دنیا همه لنــــگ است ولـی

بچه ها بـا همــــه ی ایـــــن اوصــاف بخـــــدا عشق قشنــــگ است ولی

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:39 قبل از ظهر | |







آدم آب رو با چنگال بخوره ولی ضایع نشه


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:43 قبل از ظهر | |







طنز نوشته های تا حالا به این چیزا دقت کردین؟!


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:32 قبل از ظهر | |







دوست دارم

بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت
اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمريست در هواي تو از آشيان جداست
دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
تو آسمان آبي آرامو روشني
من چون كبوتري كه پرم در هواي تو
يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنم
با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب
بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني ، گرم تر بتاب

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:1 قبل از ظهر | |







نامه ای به خدا!!!؟؟؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:50 قبل از ظهر | |







بیشتر بخوانیم تا بهتر بدانیم؟؟

 

 

 

* ابن سینا ــ  ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا،  350 ـ 428 ،  فیلسوف و طبیب بزرگ ایرانی دارای تألیفات بسیار مهم طبی و فلسفی می باشدابن سینا از کودکی نبوغ و استعداد سرشاری در آموختن مسائل مهم فلسفی، ریاضی و دینی داشت،  آثار و مولفات این حکیم بالغ بر 200 جلد می باشد،  ک برخی از آنها عبارتست از قانون در طب شفا در فلسفه، اشارات در فلسفه،  دانشنامه علائی در منطق ک فقط کتاب دانشنامه بفارسی است و بقیه آثار این فیلسوف بعربی می باشد.

 * ابونصر فارابی ــ  محمد بن محمد بن طرخان،  فیلسوف و ریاضی دان منجم بزرگ ایرانی بواسطه مقام شامخی که در علوم بدست آورده بود،  بمعلم ثانی ملقب گردید.  در دروغ هلنیسم معلم اول به ارسطو گفته می شود.  ابونصر فارابی در تفکر و استدلال و ابراز نظریات بدیع فلسفی یگانه روزگار بود،  علاو بر تبحر در علوم،  صاحب عقاید نو در حکمت بود.  برخی از آثار او عبارتند:  جمع بین الرائیین، سیاست المدینه، آراء اهل مدینه فاضله، کتاب نجوم، کتاب اغراض، مابعد الطبیعه، مراتب العلوم، ابن سینا مقام والای فارابی را ستوده بود،  وفات ابونصر فارابی 339 در دمشق اتفاق افتاد.

 * ابوریحان بیرونی ــ  362 ـ 440 ، ابوریحان محمد بن احمد بیرونی،  در خوارزم متولد گردید و در مولد خویش به تحصیل پرداخت،  در ریاضی، نجوم، طب، استاد گشت.  مسافرت هایی به هند و سایر نقاط کرد،  آثار نفیسی در زمینه های مختلف پدید آورد که از جمله آثار:  الباقیه عن القرون الخالیه، التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، قانون مسعودی،  می باشند،  این دانشمند بزرگ ایرانی بکرویت زمین عقیده داشت.

 * احمد سرخسی ــ  احمد بن یعقوب بن مروان طبیب،  از فلاسفه بزرگ ایران بود،  که کتب بسیاری از یونانی بعربی ترجمه کرد،  در تلخیص کتب مفصل و مشکل فلسفی مهارت داشت.  این دانشمند در روزگار معتضد خلیفه می زیست،  و بدست یکی از امرا کشته شد،  از تألیفاتش می توان کتاب های:  سیاست، منفعت کوه ها، زاد المسافر، طبخ، حساب و جبر و مقاله، در فنون منطق را نام برد.

 * ابوسهل فضل بن نوبخت ــ  خاندان نوبخت از شیعیان بودند که از جمله ابوسهل در فلسفه، ریاضی، نجوم، استاد بود و تألیفاتی داشت.  وی عهدار کتابخانه هارون الرشید بود،  و کتب بسیاری را از پهلوی بعربی ترجمه کرد.

 * دوانی ــ  جلال الدین محمد بن اسعد از بزرگان فلسفه و کلام بود که در دوان فارس چشم به جهان گشود،  سلطان یعقوب ترکمان در بزرگداشت و احترام وی می کوشید.  این دانشمند دارای تألیفات فراوانی به فارسی و عربی است،  از جمله لوامع الاشراق که به اخلاق جلالی معروف می باشد،  وفات دوانی 908 اتفاق افتاد.

 * ابوبکر محمدبن زکریای رازی ــ  از فلاسفه، دانشمندان، پزشکان بزرگ ایران بود،  در جوانی به تحصیل فلسفه، طب، ریاضی، نجوم، پرداخت،  در همه این علوم صاحبنظر گردید.  ولی عمده شهرت این دانشمند در پزشکی و شیمی می باشد،  کتاب الحاوی وی مدتها مرجع و کتاب درسی اروپائیان بود.  در شیمی بکشفیاتی نائل آمد،  گویند 56 اثر عالی و با ارزش از خود باقی گذاشته،  با این تألیفات و تحقیقات نظری و علمی خود پیشرفت فراوان نصیب دانش کرد.  از آثار این حکیم می توان کتب:  الطب المنصوری، من لا یحضره الطبیب و الحاوی را نام برد،  وفاتش در 320 یا 322 اتفاق افتاد.  مشروح در اینجا.

 * شهاب الدین سهروردی ــ  از فلاسفه بزرگ ایران بود،  در زنجان بدنیا آمد،  در مشرب اشراق صاحب نظریات بدیع بود.  وی در اصول و فلسفه تألیفاتی داشت،  کتاب حکمت الاشراق او معروف است،  سهروردی مدتی در جوانی از مجلس درس فخرالدین رازی استفاده کرد،  سرانجام در سال 587 در حلب بقتل رسید.

 * فخر رازی ــ  ابو عبدالله فخرالدین محمد رازی،  از دانشمندان بزرگ در فقه، فلسفه و کلام بود،  از آثار وی می توان کتب:  نهایة العقول، المحصل، المباحث المشرقیه، المحصول،  را نام برد.

 * غزالی طوسی ــ  مجد الدین احمد بن محمد،  در بین 450 تا 505 می زیست،  در طوس متولد شد،  از متکلمان و دانشمندان و عارفان بزرگ ایران بود.  ابتدا در نظامیه بغداد تدریس می کرد،  سپس گوشه گیری گزید،  و به تصنیف و تألیف و تزکیه نفس پرداخت.  برخی از آثار این عالم بزرگ عبارت است:  کیمیای سعادت، المنقذمن الضلال، تهافت الفلاسفه، احیاء العلوم الدین،  ترجمه کیمیای سعادت به فارسی کنونی انجام شده است.

 * قطب الدین شیرازی ــ 634 ـ 710 ،  قطب الدین محمود بن ضیاء الدین مسعود کازرونی،  در شیراز متولد شد،  در ده سالگی خرقه تصوف پوشید،  چون پدرش پزشک بود،  در این رشته تحصیل کرد.  اما شوق سفر او را از اقامت در شیراز منصرف کرد،  خدمت خواجه نصیر رسید،  از او دانش آموخت،  در قونیه مولانا مولوی را ملاقات کرد.  آثار پر ارزشی از جمله درة التاج لغرة الدباج را به فارسی تصنیف کرد،  که در حقیقت یک دائرة المعارف زمان مولف محسوب می شود.

 * شمس الدین محمد خفری ــ  از شاگردان ملاصدرای شیرازی بود،  که در علوم ریاضی، فلسفه، نجوم، مهارت بسزایی داشت،  برخی از آثارش عبارتند:  رساله حل مالاینحل منتهی الا دراک، رساله اثبات واجب.

 * علی کاتبی قزوینی ــ  از شاگردان ممتاز خواجه نصیر طوسی بود،  که در قرن هفتم می زیست،  کتاب حکمته العین در متافیزیک و فیزیک،  و رساله شمسیه او در منطق معروف است.

 * ملاصدرا ــ  صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی،  از بزرگترین فلاسفه اسلامی بشمار می رود،  وی از شاگردان میر محمد باقر داماد و شیخ بهائی بود.  در فلسفه، ریاضی، علوم دینی، صاحب نظر بود،  بویژه در فلسفه افکاری نو و نظریاتی بدیع داشت.  از آثارش:  اسفار اربعه، شواهد ربوبیه، مبدء و معاد، مشاعر، عرشیه، شرح هدایه اثیریه، شرح اصول کافی، می باشد،  وی در بصره هنگام سفر حج سال 1050 در گذشت.

 * میرداماد ــ  میر محمد باقر بن شمس الدین محمد استر آبادی،  پسر داماد،  ابتدا معروف به ابن داماد بود،  ولی ابن از اول اسمش افتاد و به میرداماد مشهور گشت.  وی از شاگردان ملاصدرا بود،  میر داماد در فلسفه و علوم دینی مهارت داشت،  از تألیفات وی:  قبسات، حبل المیتن، صراط المستقیم،  می باشد.

 * نصیر الدین طوسی ــ  خواجه نصیر الدین محمد،  در ریاضی و فلسفه و نجوم و ادب یگانه روزگار بود،  در زمان خانات ایرانی صدرارت داشت.  بسیاری از دانشمندان را گرامی می داشت،  کتاب های بسیار فلسفی و علمی و ادبی را از گزند نابودی روزگار حفظ نمود.  تألیفات و تصنیفات خواجه بسیار جالب، متنوع و فراوان است،  از جمله اخلاق ناصری در اخلاق، معیار الشعار در عروض، شرح اشارات ابن سینا است،  کتاب های بیشماری در ریاضی و نجوم از او بجای مانده است.  زندگی این فیلسوف و نابغه ایرانی را بین 597 تا 672 می دانند.

 

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:2 قبل از ظهر | |







عکس های عجیب و بزرگ ترین ماهی های صید شده


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:1 بعد از ظهر | |







آثاردنیوی وبهداشتی وضو

 

1- سبب طول عمر:رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:«یا انس اکثر من الطّهور یزید الله فی عمرک، و ان استطعت ان تکون بالّبل و النّهار علی طهارة فافعل، فانک تکون اذامت علی طهارة شهیداً.»

ای انس: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید، و اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی پاداش و ثواب شهید را خواهی داشت. 1

2- برآورده شدن حاجت:امام صادق علیه السلام فرمود:« انّی عجبت ممّن باخذ فی حاجة و هو علی وضوء کیف لا تقضی حاجته.»من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود! 2

3- ثواب شهید:رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:« من نام علی الوضوء ان ادرکه الموت فی لیله مات شهیداً.»کسی که با وضو بخوابد، اگر در شب، مرگ به سراغش آمد، این شخص شهید از دنیا رفته است. 3

4- خواب با وضوء:رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود«من نام متوضا کان فراشه له مسجداً، و نومه له صلوة حتی یصبح، و من نام علی غیر وضوء کان فراشه له قبراً و کان کالجیفة حتّی یصبح. »

کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضوء خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود. 4

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:51 قبل از ظهر | |







معروفترین زنان ایرانی که کشف حجاب کردن؟؟؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:10 قبل از ظهر | |







سخنان زیبا از توماس جفرسون


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 12:4 قبل از ظهر | |







ترس شیطان ؟؟؟؟؟///

 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد ودر همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..

از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.

مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.

مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد..

شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))

وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.

به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.

بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

نتیجه داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد. این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:51 قبل از ظهر | |







داستان مرد قصاب وسگ باهوش ؟؟؟؟

 

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.سگ هم کیسه را گرفت و رفت.

قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.قصاب به دنبالش راه افتاد.سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.

قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:49 قبل از ظهر | |







عکس از همه جا حتما ببینید!!!!؟؟؟؟؟؟؟

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:36 بعد از ظهر | |







تفاوت میان آسایش و آرامش ؟؟؟

 

 

آرامش از درون انسان می جوشد و زمانی به وجود می آید که ایمانی از جنس آسمانی در دل پدید آمده باشد.
اما آسایش ابزارگِراست و در سیطره ی کمیت قرار دارد…

مردم ممکنه خیلی در آسایش باشن اما معدود افرادی هستن که در آرامش زندگی میکنن.
آسایش یعنی راحتی در زندگی که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست میاد. هرچی دلشون بخواد میخرن. هر کجا خواستن میرن و …
آرامش رو اونایی دارن که از درون سالم و سلامتند. شاید فقیر و بی چیز باشن اما دلشون خوشه. به اونچه دارن راضین…
چه خوب میشد که ما در عین آرامش، آسایشم داشتیم و در عین آسایش، آرامشم همرامون بود!
اما این نامساوی رو به خاطر بسپرید که:

آرامش>آسایش
همیشه آرامش مهم تر از آسایش است

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 1:21 بعد از ظهر | |







گل های زیبا ومعنی انها برای هدیه دادن


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:54 قبل از ظهر | |







به اینجور ادما باید افتخار کرد ؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:38 قبل از ظهر | |







عکسهای دیدنی


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 8:48 قبل از ظهر | |







انشای یک دانش آموز برای خارجی ها!!!فقط برای خنده


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:50 قبل از ظهر | |







شوخی شوخی

ارزیابی رفتار آقایان و خانم ها در شرایط مختلف

 

هنگام عبور از خیابان
خانم ها
سمت راست را نگاه می كنند.
سمت چپ را نگاه می كنند.
از خیابان رد می شوند.

 


 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 11:38 قبل از ظهر | |







چرا بچه مثبت ها طرفداران کمتری دارند؟؟؟؟؟


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:53 قبل از ظهر | |







علت کرد بودن میوه ها در چیست ؟؟؟؟؟

علت گرد بودن میوه ها چیست؟

تا کنون به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا اکثر میوه‌ها گرد یا بیضی شکل هستند؟ (سیب، لیمو، پرتقال، هندوانه، خربزه …) به عبارت دیگر، چرا اکثر میوه‌ها دوست دارند گرد شوند؟!
تمام طبیعت بر اساس قوانین ریاضی و فیزیک نوشته شده است، و این جریان از آنجا سر در می‌آورد که تمام کائنات به گونه‌ای تمایل دارند همیشه در کمترین سطح انرژی ممکن قرار داشته باشند.

میوه ها و رسیدن به کمترین انرژی بین سطحی
از طرف دیگر، بین هر دو جسم که در کنار یکدیگر قرار دارند، نیروی بین سطحی وجود دارد. میوه‌ها هم که از زمان تولد در تماس با هوا هستند و بین میوه و هوا، سطح مشترکی وجود دارد، و می دانیم که سطح دایره یا بیضی، دارای کمترین سطح نسبت به دیگر اشکال است؛ و هرچه این سطح کمتر باشد، طبیعتا انرژی سطح مشترک نیز کمتر است. یعنی میوه‌ها گرد یا بیضی شکل می‌شوند تا به کمترین انرژی بین سطحی دست یابند.

اما سیارات و کرات دیگر چرا گرد هستند؟
در مورد سیارات و کرات دیگر آسمانی مانند زمین، مشتری، زهره و … این مطلب چگونه است؟ آنجا که دیگر هوایی وجود ندارد؟ آنجا که اجسام در تماس با چیزی نیستند؟

اجسام و از دست دادن انرژی و رسیدن به ثبات
جواب اینجاست که همه‌ی اجسام دوست دارند با از دست دادن کمترین انرژی، به بیشترین ثبات برسند؛ و بهترین شکل هندسی ممکن جهت پیروی از این قانون فیزیک، دایره است. به همین دلیل است که وقتی توده‌ای از گرد و غبار قرار است یک سیاره را تشکیل بدهند، به شکل دایره در می‌آیند.


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 10:47 قبل از ظهر | |







تبریک روز زن به همکاران علوم وتحقیقات اردبیل

 

روز مادر وروز زن برتمامی شما همکاران عزیزدر دانشگاه علوم وتحقیقات اردبیل  مبارک باشد

گرامیداشت روز مادر، گرامیداشت فرشته ای آسمانی است که خداوند به هر انسانی در روی زمین یکی از آنها را هدیه داده است، فقط و فقط یکی که هیچ جایگزینی ندارد. ، روزت مبارک.

 

مادر است چشم و چـــــراغ زندگی مادر است سرچشــــــمه آزادگی

مادر است تصویر عشق و عاشقان مادر است نقـــــــــش بلند جاودان

مادر است مقصــود هست و بود ما مادر است بالاترین موجــــــــودِ ما

مادر است آمـــــــــــــوزگار معرفت مادر است یک عالمـــی از موهبت

مادر است در مهــــــربانی بی مثل مادر است مهــر و وفایش یک بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:29 قبل از ظهر | |







می خواهم بگویم؟؟؟؟

می خواهم زندگی ام را تصفیه کنم

تا هر چه می ماند خوبی های من و تو باشد

می خواهم از نو ببیینم

تا هر چه می بینم زیبایی باشد

می خواهم فرش های خاک گرفته زندگی را بتکانم

تا رنگ ها و طرح های اصیلش نمایان گردد

می خواهم سختی ها را درز بگیرم

تا هر چه آسان گرفتن است رو بیفتد

می خواهم دلها یمان را بسابم

تا مثل قدیم ها نرم نرم  شود

می خواهم در قلب هایمان توری بگذارم

تا هیچ وقت دوده نگیرد

می خواهم پنجره نگاه مان را باز کنم

تا بهار دوستی مان پشت در نماند

دوستان من ،

مثل " گندمند "

یعنی یک دنیا برکت و نعمت ،

نبودن شان ، قحطی و گرسنگی است ،

و من چه  خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند ،

مهربانى تان را قدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کردتقدیم به همه دوستان مجازی وهم لینکی های مهربانی که هر روز من را همراهی میکنند

 


[+] نوشته شده توسط بهنام صمدی فرد در 9:28 قبل از ظهر | |



صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 23 صفحه بعد